خلاصه داستان قسمت ۸۵ سریال ترکی دختران آفتاب

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸۵ سریال ترکی دختران آفتاب را مشاهده می فرمایید. با ما همراه باشید. این سریال ترکی به کارگردانی Metin Balekoğlu در ژانری درام، کمدی، رمانتیک در ۱ فصل ۳۹ قسمتی در استانبول ساخته شده است. تهیه کنندگان سریال دختران آفتاب اسماعیل گوندوگو و اینچی کرهان می باشند. این سریال یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای با بازی امره کینای، اوریم آلاسیا، تولگا ساریتاش و بورجو اوزبرک و هانده ارچل است.

قسمت ۸۵ سریال ترکی دختران آفتاب
قسمت ۸۵ سریال ترکی دختران آفتاب

خلاصه داستان قسمت ۸۵ سریال ترکی دختران آفتاب

سویلای و هالوک از کار علی شوکه می شوند. سویلای فریاد می زند و هالوک سریع جلو می رود تا اسلحه را از دست علی بگیرد. یک هفته از این ماجرا می‌گذرد. گونش هر روز علی را پیش روانشناس می برد تا حال او بهتر بشود. علی به ای روانشناس تعریف میکند که هر شب کابوس میبیند که همه جمع شده اند و او در حال کندن قبر است. روانشناس سعی دارد او را متقاعد کند که در مسایل زندگی اش مقصر نبوده است. علی از حرفهای روانشناس کلافه می شود و می‌گوید که او یک هفته است که فقط حرفهای تکراری به او می زند. سپس از اتاق بیرون آمده و با لبخند رو به گونش می‌گوید که جلسه خیلی خوب پیش رفت و می‌توانند بروند. در خانه، سلین و نازلی در مورد مهمان آمدن سویلای و لونت به خانه شان صحبت میکنند و برایشان عجیب است که هالوک راضی به این کار شده است. برای شب قرار است همه خانواده به خاطر علی با هم جمع بشنود و صحبت کنند تا مشکلات و بلاتکلیفی را حل کنند. روانپزشک با رعنا تماس گرفته و ماجرا را میگوید.
رعنا از او خواهش میکند که موضوع را به پلیس نگوید. سپس میگوید که دیگر همه چیز را فهمیده است و از او تشکر میکند و میگوید که از این به بعد کارها را خودش انجام خواهد داد. رعنا و اینجی در خانه در مورد شب صحبت میکنند. اینجی نیز از اینکه لونت به آنجا می آید متعجب است. رعنا میگوید که آنها از این به بعد لونت را بیشتر خواهند دید. سویلای در خانه برای حاضر می شود . لونت میگوید که نمیخواهد به خانه هالوک برود. سویلای میگوید که این کار را به خاطر علی میکنند، و در عوض بابت اینکه علی حاضر شده که آنها را ببیند خوشحال است. او لونت را راضی میکند تا بروند. نازلی پیش ساواش می رود و از او میخواهد که شب برای مهمانی علی به خانه بیاید. ساواش قبول نمیکند و میگوید که خودش را عضو آن خانواده نمی‌داند که بخواهد در جمع آنها باشد.
علی و گونش به خانه می رسند . علی به گونش می‌گوید که میخواهد استراحت کند و نمیخواهد هالوک با او کاری داشته باشد. علی به اتاقش می رود. هالوک به خاطر وضعیت علی مضطرب است و نمیداند که شب چه می شود. گونش سعی دارد منطقی او را آرام کند. علی پنهانی با یک خبرنگار هماهنگ میکند که شب به آنجا بیاید. سلین به اتاق علی می رود. علی میخواهد به او نزدیک بشود اما سلین با حرص به خاطر کاری که علی با او کرد و در انبار را روی او قفل کرده بود با او بحث میکند و بیرون می آید. شب همه آماده می شوند. سویلای و لونت به خانه هالوک می آیند. هالوک ضمن استقبال از آنها، به لونت می‌گوید که از آمدن او به آنجا راضی نیست. آنها سپس همگی دور هم جمع می شوند. خبرنگار داخل آمده و علی بدون اینکه دیگران متوجه بشوند، اشاره میکند که فیلم بگیرد . هالوک شروع به صحبت کرده و میگوید که نمیخواهد علی را از دست بدهد و با توجه به وضعیت موجود آنها باید تصمیمی بگیرند. علی مدام با طعنه و حرص با آنها صحبت میکند. رعنا به او بابت لحن حرف زدنش تذکر میدهد. لونت به علی میگوید که او هر طور که بخواهد و خوشحال باشد، آنها همان کار را میکنند
۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا