خلاصه داستان قسمت ۹۲ سریال ترکی دختران آفتاب

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۲ سریال ترکی دختران آفتاب را مشاهده می فرمایید. با ما همراه باشید. این سریال ترکی به کارگردانی Metin Balekoğlu در ژانری درام، کمدی، رمانتیک در ۱ فصل ۳۹ قسمتی در استانبول ساخته شده است. تهیه کنندگان سریال دختران آفتاب اسماعیل گوندوگو و اینچی کرهان می باشند. این سریال یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای با بازی امره کینای، اوریم آلاسیا، تولگا ساریتاش و بورجو اوزبرک و هانده ارچل است.

قسمت ۹۲ سریال ترکی دختران آفتاب
قسمت ۹۲ سریال ترکی دختران آفتاب

خلاصه داستان قسمت ۹۲ سریال ترکی دختران آفتاب

گونش با هالوک در مورد خواسته طفل صحبت میکند و میگوید که او آنقدر سنگدل نیست که بیماری دختر دیگر طفر را نادیده بگیرد و سعی می‌کند به او کمک بکند. هالوک پیشنهاد میدهد که آنها همگی با هم به آلمان بروند تا عمر تفریح باشد و هم به دختر ظفر کمک کنند. گونش قبول کرده و می‌گوید که باید در این مورد با بچه ها صحبت کند.
ساواش به خانه هالوک می آید. هالوک از آمدن ساواش متعجب می شود. ساواش میگوید که میخواهد با او صحبت کند. سپس در مورد افرادی که برای کتک زدن او آمده بودند، از هالوک سوال میکند. هالوک متوجه می شود که ساواش در حال ضبط صدا است. او گوشی را از ساواش میگیرد و او را مسخره میکند و میگوید که دست او را خوانده و ساواش نمی‌تواند با حرف کشیدن از هالوک، از او شکایت کند. ساواش عصبی شده و بیرون می آید.
در پاتیناژ، یک خانم با دیدن سلین جلو می آید و به او پیشنهاد بازیگری در یک تیزر تبلیغاتی میدهد و سپس به او کارت خود را برای تماس میدهد. سلین به شدت خوشحال شده و ذوق میکند. او ماجرا را برای بچه ها تعریف میکند. همه به جز علی برای او خوشحال می شوند. علی با حرص می‌گوید که نسبت به این قضیه و معروف شدن سلین حسادت میکند و راضی به این کار نیست.

ساواش پیش لونت می رود و ماجرای کتک خوردن از طرف افراد هالوک را برای او تعریف میکند و میگوید که هالوک به خاطر مشکل داشتن با رعنا، از او استفاده کرده است. او به شدت عصبانی است. لونت به او راهکار میدهد و میگوید که رعنا یک نوار کاست از صدای هالوک دارد که اگر ساواش آن را پیدا کند، تهدید بزرگی برای هالوک است.
در خانه، گونش و هالوک در مورد بیماری بچه ظفر و رفتن آنها به آلمان با بچه ها صبحت میکنند. سلین و پری تمایلی به رفتن نشان نمی‌دهند. گونش می‌گوید که ایرادی ندارد و آنها می‌توانند با نازلی بروند. رعنا نگاه معناداری به هالوک می کند. ساواش به خانه هالوک میگوید‌ و مقابل همه می‌گوید که تصمیم گرفته به خانه برگردد. رعنا که از ساواش خواسته بود از آنجا دور بشود، جا می خورد. نازلی به ساواش مشکوک می شود. ساواش پنهانی به اتاق رعنا می رود تا نوار کاست را پیدا کند. نازلی نیز داخل اتاق رفته و او را گیر می اندازد. او از ساواش توضیح میخواهد. همان لحظه رعنا به سمت اتاق می آید و نازلی و ساواش پنهان می شوند. رعنا به سمت گاو صندوق می رود و ساواش رمز گاو صندوق را یاد میگیرد. بعد از رفتن رعنا، ساواش از داخل گاو صندوق ، نوار کاست را برمیدارد. نازلی که کنجکاو است بداند موضوع چیست، کاست را از ساواش میگیرد، اما باتری ضبط صوت تمام شده و آنها به اتاق ساواش می روند. ساواش نمیخواهد نازلی چیزی بفهمد، اما نازلی اصرار میکند. ساواش ماجرا را برای او تعریف میکند. نازلی به او میگوید که نباید فریب حرفهای لونت را بخورد.

سلین میخواهد برای تست بازیگری برود. علی اصرار میکند تا او را برساند. در سالن ساختمان، خانمی که قصد تست گرفتن از سلین را دارد، به او خبر میدهد که بازیگر آنها امروز نیامده و از سلین می‌خواهند که بدون تست شروع به بازیگری برای تبلیغ کند. سلین خوشحال می شود و به اتاق گریم می رود. علی مشغول صحبت با یکی از پسرها می شود و آن پسر می گوید که سلین قرار است در تبلیغ شکلات،پسری را انتخاب کرده و در انتها او را ببوسد. علی عصبی شده و سراغ سلین می رود و از او میخواهد که منصرف بشود، اما سلین قبول نمیکند و میخواهد بازی کند. علی با امره تماس میگیرد و از او کمک میخواهد. امره به آنجا می آید و سراغ پسری که قرار است سلین را در تبلیغ ببوسد می رود، و با تهدید به او می فهماند که علی فرد مهم و خطرناکی است و اگر او سلین را ببوسد، علی او را بدبخت میکند. آن پسر از حرفهای امره میترسد.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا