واژه های پرتکرار که در جداول می آیند
برخی از سوالات هستند که در اکثر جداول حتی با طراحان مختلف مدام تکرار می شوند ، بسیاری از این واژه ها را در این مطلب آورده ایم که با ذخیره آنها در حل جدول به شما کمک خواهد کرد .
واژه های پرتکرار جدولی :
آبفشان مصنوعی: آبنما
آدم بیچاره و ولگرد: آس و پاس
آدمآهنی: روبات
آذرخش: صاعقه
آرزوها: آمال
آشکار و نمایان: نمودار
آشکار و واضح: عیان
آنتن بشقابی: دیش
آنچه انجامش ناپسند است: مناهی
آویزان: معلق
آهوی جوان: شادن
آینه مقعر: کاو
ابریشم خام: تیج
ابزار مکانیکی: انبردست
اتفاق افتادن: رخ دادن
اثر و فایده: خاصیت
اجابت کننده: مجیب
اجرام کیهانی: کُرات
اخمهای درهم کشیده: سگرمه
ادعیه و اذکار: اوراد
ارائه ذوق و خلاقیت: هنرمندی
ارفاق فرنگی: آوانس
از ابزار باغبانی: سمپاش
از ابزار فنی: فازمتر
از القاب انگلیسی: ارل
از بین برده شده: لگدمال
از سورههای قرآن: کافرون
از غزوات پیامبر اکرم (ص): بدر
از غلات: ذرت
از کبابها: کباب میگو
از گلهای زیبا: نسرین، یاسمن
از ماهیهای جنوب ایران: حلوا
از معابر شهری: پل
از مواد منفجره: باروت
از مؤسسات مالی: بانک
از وجوه مشترک اسب و دوچرخه: رکاب
اسب سرکش: توسن
اسباب چوبی خانه: مبلمان
استارت قدیم: هندل
استثمار: بهرهکشی
اسم غیرواقعی: لقب
اشاره با گوشه چشم: چشمک
اشاره کردن: ایما
اشانتیون: نمونه
اشک: آبدیده
اضطراب و پریشانی: دلشوره
افسار گسیخته: ول
افسونگر: پریسا
امیدواری: رجا
انبار کردن: انباشتن
ایزدبانوی زیبایی: ونوس
ایستادگی در برابر دشمن: دفاع
ای کاش: لیت
ایلات: عشایر
ایوان عبرت: مدائن
باد خنک: ایاز
بار دیگر از نوع: دوباره
بازداشت: جلب
بازگشایی: افتتاح
باقی و جاوید: پاینده
بالندگی: رشد
بحران سیاسی: تنش
بخشش کردن: اعطا
بخش مراقبتهای ویژه: سیسییو
بخشنده: همام
بخشی از اوستا: یسنا
بخیل و ناخنخشک: کنس
بداقبالی: نیامد
بدبخت و فقیر: فلکزده
بدحال: ناخوش
بدرفتار با مردم: مردمآزار
بدین گونه: اینسان
برج فرانسه: ایفل
برنامه رقابتی: مسابقه
برهنه و عریان: مجرد
بز نر: شاک
بسیار روان: سیال
بسیار صمیمانه: از جان و دل
بسیار ناراحت: پکر
بقایای اجسام سوخته: خاکستر
بنوی سیاه: ماش
بوی خوش: شمیم
بوییدن: استشمام
بهترین و زیباترین بیت یک قطعه شعر: شاهبیت
بهترین وضع: بهینه
به خود بالیدن: نازیدن
به طور تقریبی: کم و بیش
به کاری دست زدن: اقدام
به کمال رسیدن: تکامل
به وجود آورنده انرژی: نیروزا
بیبند و بار: لاابالی
بیحال و شل: وارفته
بیشتر وقتها: اغلب اوقات
بیکفایت: نالایق
بیماری مسری دستگاه تنفسی: سرماخوردگی
بیماری و ناخوشی: کسالت
بینی روسی: نف
پارسا: عابد
پاره شده: گسسته
پاسبان: عسس
پاک از گناه: معصوم
پاک کرد: سترد
پایانپذیر: متناهی
پر کردن: انباشتن
پرستار بچه: لـله
پرسه: ولگردی
پرندهای خوشآواز: چکاوک
پرونده: دوسیه
پرهیزکار: متقی
پستی و بلندی: نشیب و فراز
پسوند لاتین مکتبسازی: ایسم
پشت: ظهر
پلکان هواپیما: رمپ
پلیس سایبری کشورمان: فتا
پوست غلات: سبوس
پوشیده شده : مستتر
پول ضرب شده: مسکوک
پول کره: وون
پیامبر قوم ثمود: صالح
پیبندی و زیربنا: زیرسازی
پیرامون: حول
پیراهن یقهدار: بلوز
پیشکش: ارزانی
پیشگاه اتاق: ایوان
پیشوای زرتشتی : مغ
پیشوای هندی: بودا
پیشه و کار: صنعت
پیگیری و رصد: ردیابی
پیمان و عهدنامه: قرارداد
پیمانه: مکیال
پیمایش: اندازهگیری
پیوند دهنده: رباط
تابلوی تبلیغاتی: بیلبورد
تاخت اسب: تگ
تازه آذری: ینی
تحریک کردن: انگیختن
تحقیق و جستجوی کامل: استقصا
تحول اروپا: رنسانس
تخت پادشاهی: اریکه
ترسانیدن: ارهاب
ترک شده: متروک
ترمیم: نوسازی
تشخیص هویت: شناسایی
تشک: نهالین
تعمیر: بازسازی
تکرار سخن گفتن: بازگویی
تندباد دریایی: توفند
توان داشتن: یارایی
توانایی: تیو
توپ و تشر: نهیب
توجه نمودن: عنایت
توحید: یکتایی
تونتاب گرمابه: اتون
تهیه مقدمات عملی بر علیه کسی: اسباب چینی
تویی تایر: تیوب
ثابت و برقرار: مقرر
جای کش در کمر شلوار: لیفه
جراحت و زخم: ریش
جنگ تن به تن: دوئل
جنگ و پیکار: آورد
جوهر سقز با مصرف دارویی: تربانتین
جهاز شتر: هوید
جهانگرد: سیاح
چاپار: یام
چارچوب زیر درخت مو: داربست
چسبنده و لزج: نوچ
چشمانداز: دورنما
چنگ نواز خسروپرویز: رامتین
چوب گویزنی: چوگان
چیدن علفهای هرز: وجین کردن
حافظهای در رایانه: رم
حداقل: مینیمم
حدنصاب ورزشی: رکورد
حرارت آتش: تف
حرف پیروزی: وی
حرف ششم الفبای یونانی: زتا
حرکت در فوتبال: تکل
حرمت نهادن: احترام
حریف جنگی: هماورد
حزن: اندوه
حس باصره: بینایی
حشره آفتی: ملخ
حشرهای با زندگی انگلی: شپش
حشره خونخوار: ساس
حقیرتر و کوچکتر: احقر
حنا: یرنا
حوادث و سرگذشتها: وقایع
حواری خائن: یهودا
خاصیت عدسیها: بزرگنمایی
خالص و ساده: قح
خالص و نیکو: سره
خالق قهرمانان اساطیری کشورمان: فردوسی
خاندان حضرت رسول (ص): اهل بیت
خبردار و آگاه: متنبه
خبر غیرموثق: شایعه
خدای آسمان هندوها: ایندرا
خدمتکار پیر: دادا
خراب کردن: تخریب
خشکیهای وسیع کره زمین: قاره
خط ویژه نابینایان: بریل
خمیده و کج: اود
خوابآلود: خمار
خوابیده: آرمیده
خوان گستردنی: سفره
خواهش همراه با تضرع: التماس
خوراک قناری: ارزن
خورنده باقیمانده خوراک دیگران: ریزهخوار
خوشباور: سادهدل
خوشبخت و سعادتمند: بهروز
خوشحال: شادان
خوک وحشی: ساد
خون پالایی: دیالیز
خون منعقد: لخته
خیمهکِشتی: بادبان
داده شده از طرف خدا: خداداد
دارای سود بسیار: پردرآمد
دارای نقص عضو مادرزادی: ناقصالخلقه
دارایی افراد: مایملک
داروی مایع: شربت
دانا و هوشیار: فهیم
دانه گیاهان و بذر: حب
درامد: عایدی
در حال مردن: رفتنی
درد و رنج: محنت
درمان: علاج
درمان کردن و معالجه: تداوی
دریاچهای در آلمان: موریتس
دست به دامان شدن: توسل
دستپاچه شدن: هول شدن
دستگاه خزانه برق: باتری
دستور کار: برنامه
دستینه: امضا
دشت بلند: فلات
دشمن سرسخت: لد
دف: داریه
دفتر معاملات ملکی: بنگاه
دکوراسیون: چیدمان
دگرگونی سیاسی: انقلاب
دلداده و شیدا: شیفته
دلیل داشتن: موجه بودن
دمابان: فلاسک
دو طرف شکم و سینه: پهلو
دوباره از نوع: مجدد
دوبین و احول: لوچ
دور تا دور: حول
دویدن و تاخت: تگ
ذکاوت: هوش
راز و نیاز: مناجات
راه آب پشت بام: ناودان
راه راست یافته: راشد
راه غیراصلی: بیراهه
رزق و توشه: روزی
رسانه شنیداری: رادیو
رسوا کردن: هتک
رشته سوپ: ورمیشل
رشتهها و نخها: الیاف
رفتار زورگویانه: تحکم
رفتار و روش: مشی
رمان یان فلمینگ: دکتر نو
روانداز تابستانی: شمد
روحانیون زرتشتی: موبدان
رودست خوردن: رکب
روشنایی شبهای سراینده: مهتاب
روشنایی صبح: سپیده
روغن سفت شده: ماسیده
روی و چهره: لقا
رها و آزاد: یله
ریز و کوچک عامیانه: کوچولو
رئیس بلدیه امروزی: شهردار
رئیس یک سازمان: دبیرکل
زبان علمی کهن: لاتین
زدنی نارفیق: نارو
زرد مایل به قرمز: مسی
زرد مایل به قهوهای: خردلی
زشت و ناپسند: منکر
زلفدار: مزلف
زمان پرداخت بدهی: سررسید
زمان مرگ: اجل
زمان وقوع یک امر: تاریخ
زن جادوگر: ساحره
زن یا دختر دوک: دوشس
زندگانی: حیات
زودرنج: حساس
زیادهروی و افراط در چیزی: اغراق
زیانکاری: خسر
ساختن و برقرار کردن: احداث
سازی ساخته افلاطون: ارغنون
سازمان تجسسی: اطلاعات
ساکنان خانه: اهل بیت
سامانه: سیستم
سایت معروف: یاهو
سپهبد فرانسوی: مارشال
ستاره کمپیدا: سهیل
ستایشکننده خدا: ذاکر
ستایشگر: حامد
سحر و جادو: افسونگری
سختیها: شداید
سدی در جنوب ایران: سد دز
سر خط خبر: تیتر
سرازیری: سراشیب
سرپرست مؤسسه دینی: متولی
سرپرست و کفیل: ولی
سرپرست و ولی: قیم
سرچشمه: منشا
سرخی افق پس از غروب: شفق
سردی: برودت
سرزمین اورست: تبت
سرگردان: ویلان
سرمست: سرخش
سطل: دلو
سفید آذری: آق
سقف مدور: گنبد
سم کشنده: سیانور
سمبول: نماد
سمبولیک: نمادین
سنجیدن: سنجش
سنگ سبز قیمتی: یشم
سنگواره: فسیل
سوبسید: یارانه
سوراخ و رخنه: ثقب
سوغات روسیه: سماور
سوغات کرمان: زیره
سهلانگاری کردن: اهمال
شادمانی: طرب
شاطر: نانوا
شانه بهسر: هدهد
شبپره: خفاش
شتر بی کوهان: لاما
شتر تندرو: هیون
شترمرغ آمریکایی: ناندو
شراره و اخگر: آتش
شریک جرم: همدست
شک و شبهه: ریب
شماردن: عد
شهر زیره: کرمان
شیار باریک: خش
شیر دریایی: فک
صبرکنندگان: صابرین
صحرای بیدرخت: هامون
صدای ترسانیدن: پخ
صفت جبرئیل: امین وحی
صفت سیبزمینی: بیرگ
صندوق کوچکی در داخل اتومبیل: داشبرد
ضامن: کفیل
ضد عفونی شده: استریل
ضمیر و باطن: اندرون
طرز و روش: ینگ
طعنه و کنایه: متلک
ظرف آبکشی از چاه: دلو
ظرف قدیمی حمام: تاس
ظرفیت: گنجایش
عذر: بهانه
عرف و قاعده: هنجار
عزب بودن: تجرد
عطار امروزی: داروساز
عقوبت: مکافات
علامت منها: تفریق
علم جادوگری: ریمیا
علم سخنوری: ادبیات
عمل و رفتار: کنش
غارت: نهب
غرق نعمت: متنعم
غنیکننده نمک: ید
غیرطبیعی: آنرمال
غیرواقعی: واهی
فرار کردن: رم کردن
فراری: متواری
فراورده گوشتی: کالباس
فرزند : دلبند
فرزند نوکر: خانهزاد
فرق سر: تارک
فرو ریختن: ریزش
فروغ و روشنی: تابش
فریاد و فغان: هوار
فعالیت و جنب و جوش برای رهایی از وضعیتی ناخوشایند: تقلا
فعل گذشته: ماضی
فلز غلتان: جیوه
فلز هادی در فیزیک: رسانا
فنا و نیستی: عدم
قابل قبول: موجه
قادر و توانا: قدرقدرت
قارچ نان: کپک
قاضی: دادرس
قائممقام: جانشین
قدرت دست یافتن به چیزی: دسترسی
قدرت همراه با شکوه: شوکت
قسمتی از حمامهای قدیم: خزینه
قشر زحمتکش: کارگر
قصاص گرفتن: تقاص
قطع مسافت: سفر
قلعه: دژ
قوم و خویش: کس و کار
قوم وحشی: بربر
قومی فارسیزبان: تات
قهوهای روشن: میشی
کار عبث و بیهوده: الکی
کارد قلم: قلمتراش
کارگاه هنری: آتلیه
کاشی لعابدار: سرامیک
کاغذ حاوی مشخصات بار: بارنامه
کاغذفروش: وراق
کاهش تدریجی: افت
کپیرایت: حق نشر
کتاب خطی: دستنویس
کتاب مقدس هندوان: ودا
کردارها: اعمال
کرم حشره: لارو
کرمینه حشرهها: لارو
کفش لاستیکی: گالش
کلام معتبر: نص
کلاه لبهدار: شاتو
کلیه: قلوه
کمپانی بزرگ انیمیشنساز: والت دیسنی
کمتحمل: بیتاب
کنارهگیری از شغل: استعفا
کنایه از باحیایی: سربهزیر بودن
کنایه از بسیار سریع: رعدآسا
کنج و گوشه: زاویه، شی
کنگره سر دیوار: دندانه
کود پرمصرف: اوره
کور شدن: انخساف
کوزه: سبو
کهنهپرست: امل
کیسه چرمی مایعات: خیک
گذرگاه سیل: آبراهه
گرانمایه: فاخر
گردنبند مروارید: هار
گرفتاری و مخمصه: دردسر
گرفتنی سر بزنگاه: مچ
گشاینده: فتاح
گل تاجریزی: لما
گلخانه آپارتمان: پاسیو
گل یقهنشین: آهار
گمان و پندار: ظن
گواهینامه: تصدیق
گواهینامه پایان تحصیل: دانشنامه
گوسفند شاخدار: تکل
گوشه ورزشی: کرنر
گوناگون: جورواجور
گیاه خاردار مناطق گرمسیر: کاکتوس
لازم و ضروری: وایا
لافزنی و دروغگویی: خالی بندی
لباس زنان ژاپنی: کیمونو
لباس کارکرده: نیمدار
لرزان و متزلزل: مرتعش
لقب اروپایی: لرد
لقب امام علی (ع): ابوتراب
لقب عزرائیل: ملکالموت
لکنت ناگهانی زبان: تپق
لوح فشرده: سی دی
ماده حیاتی میوهها: ویتامینها
ماده سبز گیاه: کلروفیل
ماشین قراضه: لکنتی
مالک و صاحب زمین: زمیندار
مانند هم: متشابه
مانوس شدن: اخت
مایوس و ناامید: دم سرد
مبنای حقوق کارمندان: رتبه
متحد و همدست: دست به یکی
مترادف فراوان: فت
متعفن: بویناک
متقلب: شارلاتان
متلاشی شدن: فروپاشی
مثلث اسرارآمیز: برمودا
مجبور شده: ملزم
مجموعه: ست
مجموعه آثار یک نویسنده: کاروند
مجوز حمل کالا: بارنامه
محافظ در گفتار مردمی: بپا
محکم کردن: شد
محکم و استوار: اکید
محل استقرار موشک: سکو
مخلوطی از خشکبار: آجیل
مراسم تذکره: یادواره
مربوط به داخل کشور: درون مرزی
مرد درشت اندام: فرهود
مرکز بهداشتی: درمانگاه
مرکز فرماندهی: ستاد
مژه چشم: هدب
مساحت ساختمان: زیربنا
مسافر اتومبیل: سرنشین
مشایعت: همراهی
مصون: ایمن
معادل فارسی پروژکتور: فراتاب
معلم ثانی: فارابی
مفسر خبری: گزارشگر
مفصل دست: آرنج
مفهوم کلمه: یعنی
مفید و مؤثر بودن: کارایی
مقاوم در برابر شعله یا حرارت: نسوز
مقدار برق یک باطری: شارژ
مکان یا وضعیت خطرناک: مهلکه
مکتب سیاسی ورشکسته: کمونیسم
ملحفه عامیانه: ملافه
ملکه روغنها: روغن کنجد
ممانعت از پیشرفت کار: کارشکنی
منبع و سرچشمه: مأخذ
منتظر و بلاتکلیف: معطل
موتور گازوئیلی: دیزل
موجود موهوم: آل
مورد پسند دیگران: عامهپسند
موش رایانهای: موس
مونیتور: نمایشگر
موی انبوه و متراکم: پرپشت
موی پیشانی: توک
میدان جنگ و رزمگاه: معرکه
میوهای که از درخت بچینند: سردرختی
میوه روغندار: زیتون
میوه ضربهخورده: لکدار
نابود شده: معدوم
ناتوانی و سستی: ضعف
ناجور: نامتناسب
ناخوشی و مرض: بیماری
ناشی: نابلد
ناقص و ناتمام: ابتر
نام دیگر بلدرچین: وشم
نامعلوم و نامشخص: ناپیدا
نامناسب و نابجا: ناشایسته
نامهنویس: مترسل
نت: یادداشت
نشانه مرغوبیت کالا: استاندارد
نشت کردن: تراوش
نقصان: ضبن
نقل حدیث: روایت
نگهبان قلعه: کوتوال
نمایش غمانگیز: درام
نمایندگان قانونی: وکلا
نوآوری: بدعت
نورانیبخش: منیر
نوشتن: تحریر
نوشته شده: مرقوم
نوعی انگور: یاقوتی
نوعی بیماری پوستی: سالک
نوعی تختخواب: فنری
نوعی حریر نازک: وال
نوعی حلوا: لو
نوعی دلمه: برگ مو
نوعی راه رفتن اسب: یورتمه
نوعی زراعت: آبی
نوعی سلاح سرد: قمه
نوعی ظروف آشپزخانه: نچسب
نوعی فرش: گلیم
نوعی قطع کتاب: وزیری
نوعی کشمش: سبزک
نوعی کفش پاشنهدار قدیمی: ارسی
نوعی کیف کاری: سامسونت
نوعی موسیقی کلامی: رپ
نوعی هواپیمای جنگی: فانتوم
نیش عقرب: ابره
نیکوکار: خیر
واحد شدت جریان الکتریکی: آمپر
واحدی در وزن: خروار
واسطهگری: دلالی
وحشی خو: ددمنش،درنده
وحی الهی: الهام
ورزش ذهنی: یوگا
ورم عفونی لثه: آبسه
وسیله بهتر شنیدن: سمعک
وصف کردن: نعت
وضعیت دشوار: تنگنا
وقتگذرانی: لهو
وقت و زمان تنگ: ضیق
ولخرجی کردن: اسراف
ویرانکننده: هادم
هجوم در جنگ: حمله
هر چیز گرد و دایره مانند: مستدیر
هر موجود زنده: جاندار
هفتگانه: سبعه
هلوی خشک: برگه
همسخن: کلیم
همگی و تمامی: یکباره
همه هستی و لطایف وجود انسان: دل و جان
هوشیاری: نبوغ
هیاهوی مردم در شادی: هلهله
یکجور و یکشکل: یکدست
نکات جدولی
ابن مسکویه مورخ و متفکر ایرانی قرن چهارم است.
«ادوار هوپر» نقاش امریکایی تابلوی مردم در زیر آفتاب است.
«سن موریتز» شهری توریستی در سوئیس است.
باربادوس کشوری در آمریکای مرکزی است.
قاآنی از مشهورترین شعرای دوره قاجار است.
زمین از نظر بزرگی پنجمین سیاره منظومه شمسی است.
خط نستعلیق به وسیله میرعلی تبریزی به وجود آمد.
حدود ۱۵ میلیون کیلومتر از قارهها را آبها تشکیل دادهاند.
دالکی، رودی است در جنوب ایران.
«شهریورگان» نام جشن ایرانیان باستان در چهارم شهریور بود.
منهاج یعنی راه آشکار.
«دا» نام کتابی است از سیدهزهرا حسینی.
عمارت هفت تنان از آثار تاریخی شیراز است.
سومریان اولین مخترعین خط بودند.
«علویه خانم» اثری است از صادق هدایت.
سیخبر یعنی اخگر و جرقه.
بیشتر بخوانید :
فهرست کلمات سه حرفی در حل جدول | کلمات ۳ حرفی در جدول