خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی علیرضا (دردسرساز)

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی علیرضا (دردسرساز) را می توانید مطالعه کنید. سریال ترکی علیرضا (دردسرساز ) یک سریال عاشقانه از سری سریال های بلند ترکیه ای است که طرفداران بسیار زیادی دارد. سریال ترکی علیرضا (دردسرساز) به کارگردانی Recai Karagöz و تهیه کنندگًساخته شده است. سریال ترکی دردسرساز محصول سال ۲۰۲۱ کشور ترکیه است. ستاره های اصلی سریال شامل آیچا آیشین توران Ayça Ayşin Turan و تولگا ساریتاش Tolga Saritas و Pinar Caglar Gencturk و یاگیز جان کونیالی می باشد.

قسمت ۱۰ سریال ترکی علیرضا (دردسرساز) 
قسمت ۱۰ سریال ترکی علیرضا (دردسرساز)

خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی علیرضا (دردسرساز) 

علیرضا مقابل بوراک می ایستد و بوراک می گوید: «تورو کی دعوت کرد؟ منو هالیده خودش دعوت کرده! بهت گفتم دخالت نکنی راننده تاکسی! انگار اخرین باری که گفتم سرت به کار خودت باشه رو یادت رفته! » علیرضا می گوید: «من فراموش نکردم. قبل این که کاری کنم تو این دنیا جهنم رو تجربه کنی، جونتو نمیگیرم. برای این که بکشمت بهم التماس میکنی. » و بعد از بادیگاردهای رستوران می خواهد تا علیرضا را از آنجا بیرون کنند چون مزاحمشان شده. فسون اسلحه را به سمت حشمت گرفته و به او می گوید که باید پلیس بیاید تا به حساب انها برسد. حشمت می گوید که بهتر است شر درست نکند و حتی مراد می گوید: «چیزی نیست. من به خواست خودم میخوام با عمو حشمت برم! » اما فسون کوتاه بیا نیست و افراد پلیس هم از راه می رسند و آنها را با خود می برند. فسون به علیرضا زنگ میزند و قضیه را برایش تعریف می کند. علیرضا فورا رستوران را با نگاهی عصبانی به هالیده ترک می کند. هالیده دنبالش می رود علیرضا می گوید: «میدونی چقدر نگران شدم که اون روانی بهت صدمه میزنه؟! » هالیده می گوید: «من به کسی نیاز ندارم ازم محافظت کنه. » و می رود.

وقتی پلیس و دادستان می بینند که مراد از حشمت شاکی نیست انها را آزاد می کنند و فسون به خاطر این موضوع حسابی حرص می خورد. رقیه سلطان تصمیم گرفته تا خانه اش را بفروشد و همراه مرت و علیرضا به دوزجه بروند. ارسیم هم از این تصمیم او خوشحال می شود اما مرت مخالف است. وقتی علیرضا می فهمد که فسون به خاطر به نتیجه رسیدن پرونده و به دروغ او را تهدید کرده عصبانی می شود و می گوید: «چه لزومی داشت شغلت رو به خطر بندازی و همچین ریسکی کنی؟ ما دوستیم و همیشه هم دوست میمونیم لطفا به خاطر من خودتو به خطر ننداز. » فسون عصبانی می شود و فورا از انجا می رود و به سختی بغض خودش را پنهان می کند. وقتی فواد پسرانش را سرزنش می کند تا دیگر مرتکب اشتباهی نشوند، مراد پنهانی به عکس های فسون خیره می شود که فواد متوجهش شده و می گوید: «داریم در مورد مسائل مهم خانوادگی صحبت میکنیم و اون وقت سرت گرمه اینه! » مراد با عصبانیت می گوید: «این خانواده ای که ازش حرف میزنی، غرور و کار و پرستیژته؟! » فواد از حرف های او

عصبانی می شود اما سکوت می کند.
بوراک پیش یاشار می رود تا هرچه زودتر کار علیرضا را یک سره کنده. وقتی علیرضا آگهی فروش خانه را می بیند به مادرش می گوید که حاضر نیست یادگار پدرش را بفروشند و بروند. میتات و غالب و شهموز به خواست فواد پیش او می روند و از او می خواهند تا از حشمت به خاطر اشتباهی که کرده معذرت خواهی بکند و انقدر به خاطر کارهای بوراک روابطشان را به خطر نیندازد. فواد از طرفی میداند که حق با انها است اما با عصبانیت سکوت می کند که بوراک از راه می رسد و می گوید: «میدونم حق با شماست. به خاطر همین هم فردا پیش عمو حشمت میرم و در اولین فرصت ازش معذرت می خوام. » وقتی بقیه اعضای کنسرسیوم این حرف ها را می شنوند خواسته شان به در بسته می خورد و فواد لبخند می زند و با افتخار به پسرش نگاه می کند. صبری در بیمارستان به حشمت می گوید که علیرضا را باید به سمت خودش بکشد و به او اعتماد کند. اما حشمت حس خوبی به علیرضا ندارد. از طرفی حسن به علیرضا می گوید که حشمت در مورد او کلی سوال پرسیده اما به نظر قانع نشده. همان موقع هم یاشارو افرادش از طریق دریا آرام آرام به ساحل نزدیک می شوند تا به علیرضا حمله کنند. وقتی بوراک می فهمد که حشمت بادیگاردهایش را برای محافظت از علیرضا به محله فرستاده عصبانی می شود و در این مورد به پدرش می گوید. فواد می گوید: «حشمت جوونیای خودشو تو علیرضا دیده و حالا میخواد اونو دست راستش کنه. اما تو اون دستو بکن تا دوباره حشمت همون آدم سابق شه! »

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی علیرضا (دردسرساز) + عکس

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا