خلاصه داستان قسمت سی و ششم سریال روزهای ابدی
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت سی و ششم سریال روزهای ابدی از شبکه یک سیما می خوانید، با ما همراه باشید: سریال روزهای ابدی به کارگردانی جواد شمقدری و به تهیه کنندگی محسن علی اکبری ساخته شده است و هرشب ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه بر روی آنتن شبکه یک سیما می رود.
مسجد جامع درگز
مهدی به همراه حاج آقای آنجا درباره شرایط باهم صحبت میکنند و مهدی گله از پنهان نماندن موضوعی میکند که تو میگوید هیچ راهی نداشتند و میروند.
پرویز به همراه آمریکایی مشغول رفتن به سمت سایت کپکان است که شهره از دور آنها را میبیند.
برای احمد عموی مهدی در خانه مادربزرگش مراسم ختم گرفته اند و مهناز و سرهنگ نیز در آن مراسم حضور دارند بعد از گذشت چند دقیقه و خداحافظی با مهدی درباره شهره صحبت میکنند و مهناز همراه با پدرش میرود.
مهدی به یکی از سروان های سایت کپکان میگوید بهتر است که سایت را تنها نگذارند و آنجا حضور داشته باشند و از طرفی دیگر آمریکایی ها نیز با یکدیگر هماهنگ میکنند تا ایرانی ها از ماموریتشان سر در نیاورند.
تهران سه روز قبل
قاسم در پایگاه نیروهای فدایی خلق مشغول تمیز کردن اتاقی میباشد و پکر است که برای سر در آوردن به اتاقی میرود و یکی از آنها به او میگوید که باید شهره را که به سازمان پشت کرده است را بکشد و به سزای عملش برساند.
شهره مشغول چیدن سیب است که متوجه قاسم میشود و به داخل خانه میرود اما قاسم یواشکی به او نزدیک میشود و در خانه را میزند اما شهره از در دیگر فرار میکند و میرود و قاسم نیز به دنبالش میدود و میگوید سازمان قصد کشتنش را دارد اما او صبر نمیکند و به سرعت میرود که وارد منطقه نظامی میشود و به سمتش تیراندازی میشود و به سراغش میروند تا برایش آمبولانس خبر کنند.
دو تن از نیروهای آمریکایی سایت کپکان در محوطه میچرخند تا به اتاق دوربینی که ویلیام در آن مستقر بود بروند و با رسیدن وسایلی را برمیدارند و به سمت در خروجی میروند که با نیروهای ایرانی رو به رو میشوند و دستگیر میشوند.
سروان سایت کپکان بعد از دستگیری آنها با مهدی تماس میگیرد و اتفاقات را توضیح میدهد که در میان حرف هایش سرهنگ شریف زاده به دقت به آنها نگاه میکند.