خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۱۱ سریال ترکی محکوم
قسمت ۱۱ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال ترکی محکوم

فیرات از مادر زنش می پرسد که چرا واسش پول واریز میکنه مادر زینب بهش میگه تو مراسم خاکسپاری دخترم آروم در گوشم گفتی که مبادا خانه را تمیز کنیم! سپس بهش میگه که من باور ندارم که تو همچین کاری کرده باشی فیرات از حرف خودش به مادر زینب تو فکر فرو میره و تعجب می کنه. سپس او موفق شده بود تا به همراه خودش یه تیغ بیاورد و به فیرات میده. فیرات به حیاط میره و به حاجی میگه چیزی که خواسته بودی را آوردم و از زیر توری جعبه کوچکی را به طرف حاجی سر می دهد. او سریعاً جعبه را برداشته و تو جورابش پنهان می کند و بهش میگه که اونجا نوشته بودی k-16. فیرات هرچی فکر میکنه یادش نمیاد که چرا همچین چیزی نوشته بوده. رئیس زندان که او را زیر نظر داشته بود سریعا نگهبان ها را می فرستد تا حاجی را بگردن. آنها با گشتن حاجی، جعبه را میبینند اما با باز کردن جعبه میبینن که توش یک سنگ چشم نظر هست فیرات با پوزخند به رئیس زندان نگاه می کند رئیس زندان به خاطر اینکه نتوانسته چیزی از فیرات و حاجی پیدا کند عصبی میشه و با حرص به نگهبان ها میگه تا آن‌ها را به آشپزخانه ببرند تا ازشون کار بکشند. در آشپزخانه فیرات به حاجی میگه که من تیغ را پشت لباسش گذاشته است. جمره به ساختمان دادگستری رفته تا با بررسی پرونده فیرات لیست اشیایی که در محل جرم بوده و ضمیمه پرونده شده بود را بخواند و عکس هایش را ببیند طاهر به اتاق پیش جمره میره و ازش میپرسه که پرونده تا کجا پیشرفت کرده و چه چیزهایی به دست آورده جمره با کنایه و طعنه بهش میگه که حتی اگه چیزی به دست بیارم اصلاً به تو چیزی نمیگم و از اونجا میره.

با رفتن جمره طاهر به خاطر می آورد که وقتی مامورها برای ثبت کردن اشیا محل جنایت به خانه فیرات رفته بودند و اشیا را با خودشان آورده بودند فیلم و عروسک کوسه نازلی را از وسایل حذف کرده بود و اسمشو از توی لیست برداشته بود. بکیر به سمت آدرسی که فیرات بهش داده بود توی جنگل می رود که شاید نازلی را آنجا دفن کرده باشه. بکیر با کندن آنجا به چمدونی میرسد با دیدن چمدان حالش بد میشه و گریه میکند. فیرات در زندان به عدد ۱۶ مدام فکر می کند تا بفهمد و در آخر یادش می‌آید که وزن نازلی ۱۶ کیلوگرم بود. جمره به پیش طاهر میرود و بهش میگه که چمدان پیدا شده و درخواست تست dna دارد تا متوجه بشن که واقعاً نازلی در چمدان بوده یا نه و اگه جواب منفی باشه کلا مسیر دادگاه عوض می شود و باید شکستشو قبول کنه سپس از آنجا می رود که طاهر حسابی عصبانی می شود. جمره پیش فیرات می‌رود و بهش فیلم مداربسته را نشان می دهد و بهش میگه نگاه کن این چمدون که اینجا هست انگار خالیه و وزنش ۱۶ کیلو گرم نیست ولی داری جوری نشون میدی که انگار پره! فیرات بهش میگه من باید به خانه برم شاید با دیدن آنجا چیزی یادم بیاد شاید وسیله ببینم و متوجه بشم که ماجرا از چه قراره چون به مادر زینب گفته بودم که به خانه دست نزنه و آنجا را تمیز نکنه! جمره بهش میگه من به طاهر گفتم ولی او این درخواست منو رد کرد فیرات بهش میگه حتما یه دلیل قانع کننده داشته برای این کارش جمره کلافه میشه از اینکه هنوز فیرات به طاهر اعتماد داره فیرات بهش میگه تا بره از دادستان کل درخواست کنه نه از طاهر. ساشا و باریش در حال دیدن اخبار هستند که داره خبر پیدا شدن چمدان را میگه ساشا وقتی اضطراب باریش را میبینه بهش میگه هیچ مدرکی وجود نداره که نشون بده نازلی زنده است نگران نباش. او از اینکه فیرات دوباره از زندان بیرون بیاد و آزاد بشه به شدت عصبانی میشه.

جمرهموفق می‌شود تا اجازه ورود به خانه را از دادستان کل بگیرد به همین خاطر طاهر به همراه مامور ها فیرات را به خانه اش می برند. فیرات به محض ورود به خانه‌اش احساساتی می‌شود و یاد خاطراتش با زینب و نازل می‌افتد و چشماش پر از اشک می شود به اتاق نازلی میره و از اینکه نتوانسته ازش محافظت کنه گریه میکند. جمره ازش میخواد تا تمرکز کنه شاید چیزی به یاد بیاورد طاهر که استرس داره ازشون میخواد تا هرچه سریع تر از اونجا بروند. فیرات در اتاق پذیرایی یک دفعه یاد چیزی می افتد و با عجله به دنبالش می گردد طاهر استرس میگیره و بهش میگه زمان تمام شده و باید سریعاً از اینجا بریم. فیرات به یاد آورده که با آمدن پلیس ها فیرات سریع کارت حافظه دوربین را که کنار زینب افتاده بود برداشت تا جایی پنهانش کند. موقع رفتن فیرات به جمره میگه چیزی را به یاد آورده اما او ازش میخواد تا فراموشش نکند و وقتی فردا به ملاقاتش می رود برایش تعریف کند. فیرات را به دادگستری می برند. تو اتاق بازجویی رئیس کل دادستان پیشش میره و برای وضعیت او احساس تاسف میکنه و برای اوضاع فیرات ناراحت است. بعد از چند دقیقه رئیس میرود و فیرات به شیشه رفلکس اتاق چشم می دوزد آن طرف شیشه که باریش ایستاده بهش نگاه می کند و او را زیر نظر دارد. موقع بردن فیرات در آسانسور باریش روبرویش می ایستد اما فیرات او را نمی شناسد. ساشا به باریش زنگ می‌زند و بهش خبر می‌دهد که یک آشنا توی پزشکی قانونی پیدا کرده آنها سریعاً به آنجا می روند و پرونده ساواش را برمی دارد اما متوجه میشوند همان برگه که دنبالش هستند تو پرونده نیست او حسابی عصبانی میشود و به ساشا میگه یک نفر این وسط حقیقت را میدونه و همان شخص اون عکسو برام فرستاده و این برگه را برداشته! ظفر از دور باریش را زیر نظر دارد. او که به خاطر باریش از کارش بیکار شده میخواد ازش انتقام بگیره و خودش به حسابش برسد….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا