خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی گلجمال + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی گلجمال را برای دوستداران سریال های ترکی قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال Gülcemal از جدیدترین سریال های ۲۰۲۳ ترکیه است. شروع سریال گلجمال از ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ بوده است و هر پنجشنبه ساعت ۲۱:۳۰ از شبکه فاکس ترکیه پخش می شود. دوبله فارسی این سریال جذاب را می‌توانید روزهای زوج رأس ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم سریز و یه ساعت بعد از جم سریز پلاس مشاهده کنید. یک چیز در این سریال تمام معادلات را بهم می‌زند. گویی زندانبان قصه اسیر زندانی زیبای خود و شکار عاشق شکارچی به ظاهر بی‌رحمش می‌شود. حال عاقبت این عشق بدقواره که هیچ منطقی در آن نیست چه خواهد شد؟

سریال ترکی گلجمال
سریال ترکی گلجمال

خلاصه داستان سریال ترکی گلجمال

زندگی گلجمال و گل اندام، دو خواهر و برادری که مادرشان در کودکی آنها را ترک کرد تا با مرد دیگری فرار کند، با رفتن مادرشان از هم می پاشد. این دو که در سختی بزرگ می‌شوند، پس از سال‌ها به بورسا بازمی گردند. تنها هدف گلجمال انتقام گرفتن از مادرش است. گلجمال مردی قوی و بی رحم است که بی مادری خود را در زخم کودکی پنهان می کند و هرگز آن زخم را نمی بندد. او در این نیان عاشق دختر خوانده اش می شود و یک داستان عاشقانه را رقم میزند.


 

قسمت ۳۹ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۳۹ سریال گلجمال (قسمت آخر)

دوا با دیدن عکسی که مرت فرستاده با ناراحتی میگه فقط شبیهشه! گل اندام آرومش میکنه و میگه خودتو جمع و جور کن امروز روز مهمیه واست دوا قبول میکنه و بعد از قطع تماس به ابراهیم و فیروزه میگه که انگاری گلجمال نبوده. ظفر به آرمان میگه همه فکر میکنن من عقلمو از دست دادم ولی من فقط عزا دارم!…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۸ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۳۸ سریال گلجمال

آرمان بعد از رفع دلتنگی با مادرش بهش میگه اگه الان رو پاهام وایسادم فقط به خاطر داداش گلجماله اگه این درمانو پیدا نمیکرد من نمیتونستم هنوز رو پاهام وایسم سپس ادامه میده و البته حمایت همه جوره همسرم ایپک. ایپک جلو میره و دست ظفرو میبوسه. دوا حالش حسابی بد شده و تو پارک نشسته و مدام گریه میکنه…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۷ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۳۷ سریال گلجمال

بعد از افتادن گلجمال ظفر مدام اسمشو صدا میزنه و گریه میکنه. بعد از ۵ سال، ظفر خواب میبینه کنار دریا نشسته و بچگی گلجمال به طرفش میدود او به طرفش میره.  باهمدیگه حرف میزنن و ظفر بهش میگه که بالاخره اومدی پسرم؟ خیلی دلم واست تنگ شده بود! گلجمال میپرسه که منو دوست داری مامان؟…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۶ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۳۶ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۳۶ سریال گلجمال

گلجمال پیش دوا میره و باهمدیگه صحبت میکنن و شب را باهم صبح میکنن. آرمان پیش مادرش میره تا ببینه ماجرای ورشکستگیش چیه. وقتی میرسه مادرش میگه این یکی واقعیه دیگه حتی باید آپارتمان تورو هم تو لندن بفروشم آرمان باهاش حرف میزنه و میگه که اشکالی نداره. فردای آن روز وقتی گلجمال از خواب بیدار میشه…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۵ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۳۵ سریال گلجمال

گل اندام با فیروزه دعوا میکنه و ازش میخواد از اون خونه گورشو گم کنه و بره بحث و دعوا بالا میگیره که وفا جلوی گل اندامو سعی میکنه بگیره اما موفق نمیشه و گل اندام به حرفاش ادامه میده. گلجمال میاد و به گل اندام میگه چیشده؟ چرا اینجوری حرف میزنی با مامان گارا؟ او میگه مامان گارا؟…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۴ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۳۴ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۳۴ سریال گلجمال

دوا هرچیزی که ظفر میگه را باور نمیکنه و میگه داری مزخرف میگی! سپس باهاش دعوا میکنه و میگه چجوری تونستی حقایق زندگیمو از من مخفی کنی؟. فر به دروغ میگه گلجمال نه تنها پدرتو بلکه مادرتم کشت! دوا جا میخوره و میگه این چه ربطی به گلجمال داره؟ ظفر به دروغ میگه مادرت زن ضعیفی بود نتونست مرگ پدرتو هضم کنه خودکشی کرد…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۳ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۳۳ سریال گلجمال

گلجمال عکس های دونفره دوا و مرت را تو گوشی قدیمی مرت میبینه و بهم میریزه و گوشیو پرت میکنه. دکتر پیشش میره و میگه جواب آزمایش های خانمتون آماده شد هیچ مشکلی نداره گلجمال میگه یعنی نقش بازی میکنه؟ او میگه نه انگاری مریضی از نظر روحیه پرسیدم ازش از بچگی هروقت غم بزرگیو تجربه میکنه…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۲ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۳۲ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۳۲ سریال گلجمال

ایپک هرچی با دوا حرف میزنه که بیا بریم معلوم نیست چه بلایی سرت بیاره دوا میگه نه نمیاد من اینجا میمونم اینجا خونه منه من گلجمالو دوست دارم اونم دوستم داره و بلایی سرم نمیاره ایپک عصبی میشه…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۱ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۳۱ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۳۱ سریال گلجمال

گلجمال مرت را به دیوار بسته و ازش میپرسه که با کدوم دستت دوارو لمس کردی؟ او نشون میده که همان موقع بدون هیچ درنگی گلجمال یکی از انگشت های اون دستشو میبره آدم هاش شوکه میشن مرت داد و فریاد میزنه و ناله میکنه که دوا صداشو میشنوه و در حالیکه تو اتاق حبس شده به در میزنه تا یکی درو باز کنه…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۰ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۳۰ سریال گلجمال

ایپک با دوا صحبت میکنه و میگه که چرا انقدر دوست داره با گلجمال ازدواج کنه! اصلا چیشد که یهو انقدر عاشقش شد! دوا بهش میگه نمیدونم اون تو سرنوشت منه، آنها باهم کمی حرف میزنن که ایپک میگه از روی تنهایی میخوای ازدواج کنی؟ اگه یکی مثلا مادرت زنده بود باز هم ازدواج میکردی؟…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۹ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۲۹ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۲۹ سریال گلجمال

آرمان به بیمارستان میره که جانان میگه تو هم اومدی؟ او میگه یکی از فامیلاش باید کنارش باشه همان موقع گلجمال و وفا با مرت به بیمارستان میرن گلجمال با ترس میپرسه چیشده؟ راستشو بگین! آرمان بهش میگه من بهت دروغ نمیگم وقتی آوردیمش بیهوش بود و خون زیادی از دست داده بود الانم هنوز تو اتاق عملن و.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۸ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۲۸ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۲۸ سریال گلجمال

گلجمال با شنیدن این حرف که مرت نامزد دوا بوده یاد روزهای اولی میوفته که مرت را گیر انداخته بود و به زور ازش خواسته بود که خواهرشو ازش خواستگاری کنه! و یاد موقع هایی می افته که دوا از نامزدش حرف میزد و مرت هم میگفت که من نمیتونم من خودم نامزد دارم! او حالش حسابی بد شده و اشک میریزه.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۷ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۲۷ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۲۷ سریال گلجمال

ابراهیم تو خونه در حال غصه خوردنه که ایپک سعی میکنه آرومش کنه. ابراهیم میگه واسش یه عمر زحمت بکش بزرگ بشه که آخر بدون نگاه کردن به پشت سرش بره ایپک باهاش حرف میزنه که راضی بشه ابراهیم میگه نه نمیشه این عشق شدنی نیست! ایپک بهش میگه به من دلیلشو بگو حداقل، ابراهیم میره تو حیاط تا هوایی عوض کنه که.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۶ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۲۶ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۲۶ سریال گلجمال

گلجمال دوارو به رودخانه میبره و وقتی دوا قایقی میبینه میگه نه من نمیتونم سوار بشم نمیتونم بیام رو آب گلجمال میگه من پیشتم نمیزارم اتفاقی بیوفته بهت قول میدم. آنها سوار قایق میشن و به وسط رودخانه میرن. دوا میگه چرا اومدیم اینجا؟ گلجمال میگه اومدیم اینجا تا بهت بگم هرچقدر که زندگیمون مثل این رودخانه وحشتناک باشه من پیشتم.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۵ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۲۵ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۲۵ سریال گلجمال

دوا شوکه شده و حالش بده گلجمال صورتشو میگیره و سعی میکنه رد نگاهشو بگیره اما وقتی میبینه فایده نداره میره ماساژ قلبی میده اون مردو و به خوشش میاره و به وقت میگه سریع ببرینش بیمارستان نباید بمیره دوا بهتر میشه و گلجمال میزارتش تو ماشین و میره دنبال آرمان.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۴ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۲۴ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۲۴ سریال گلجمال

دوا و گلجمال باهمدیگه حرف میرنن و همدیگرو در گذشته یادشون میاد و از اینکه هنوز اون خاطرات کودکیشونو یادشونه خوشحال میشن. گل اندام پیششون میره و بهشون میگه که همه منتظرت بیاین برای رونمایی برند و اونا از اونجا میرن و دوا از نامزد قبلیش که مرت بوده چیزی نمیگه و میرن..…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۳ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۲۳ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۲۳ سریال گلجمال

مامان گارا از دوا میپرسه چیشد که برگشتی؟ نکنه عذرخواهی کرد؟ دوا میخنده و میگه معلومه که عذرخواهی کرد اگه نکرده بود که من الان اینجا نبودم! تازه یکی از آرزوهای منو برآورده کرده مامان گارا میگه چه آرزویی؟ دوا میگه من از بچگی دوست داشتم یه اسب بالدار داشته باشم گلجمال هم یکی از اسباشو داد بهم.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۲ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۲۲ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۲۲ سریال گلجمال

مرت به ظفر زنگ میزنه و میگه که وفا فهمیده که اون نامزد دوا بوده ظفر میگه گندش بزنن اینجوری آدممو اونجا از دست میدم، یه راهی پیدا کن تا دهن وفارو ببندی، ظفر حسابی بهم ریخته و مرت هم حسابی ترسیده. وفا به گلجمال زنگ میزنه و میگه باید سریعا باهات حرف بزنم چیزی نیست که بشه پشت تلفن بگم باید رودررو حرف بزنیم.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۱ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۲۱ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۲۱ سریال گلجمال

گلجمال با دوا صحبت میکنه اما دوا میخواد که از اونجا بره و میگه من اینجا چیکار میکنم؟ گلجمال ازش میخواد تا به خاطر تمام کارهایی که کرده واسش به خاطر از زیر خاک بیرون اومدنش یه روز اونجا باشه و به حرفاش گوش کنه دوا قبول میکنه و میگه پس به بابام زنگ بزن بهش خبر بده نگرانم نشه گلجمال قبول میکنه…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۰ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۲۰ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۲۰ سریال گلجمال

دوا با ایپک از خواب بیدار میشه که میبینه داشته خواب میدیده ایپک میگه گلجمالو صدا میزدی داشتی کابوس میدیدی؟ دوا میگه اره سپس از اینکه هنوز از گلجمال خبری نشده کلافه و عصبی میشه. او درباره گلجمال با ایپک حرف میزنه و میگه چطور یه ماه گذشته ولی نخواسته منو پیدا کنه تا ازم معذرت خواهی کنه؟…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۹ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۱۹ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۱۹ سریال گلجمال

آرمان با شنیدن حرفها چشماش پر از اشک شده و از گلجمال میپرسه حقیقت داره؟ ظفر بهش میگه تو ازم خواسته بودی حلالش کنم تو میتونی ببخشیش؟ آرمان با حالی بد به ظفر میگه میخوام از اینجا برم منو ببر ظفر با لبخندی پیروزمندانه از اونجا میبرتش. بعد از رفتنش فیروزه میگه بهش نباید سکوت میکردی…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۸ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۱۸ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۱۸ سریال گلجمال

دوا برای گلجمال کری میخونه و میگه روز آخره فقط چند ساعت مونده تا آخر روز گلجمال میگه تو چند ساعت چه اتفاق هایی که نمیتونه بیوفته دوا میگه منتظرم و میره. ظفر به گل اندام زنگ میزنه و ازش میخواد بره پیشش تا باهمدیگه حرف بزنن. وقتی میره پیشش ظفر بغلش میکنه و میگه که چقدر بزرگ شدی…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۱۷ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۱۷ سریال گلجمال

مرت پیش ظفر رفته و باهاش دعوا میکنه و میگه منو تو وضعیتی انداختی که الان جونم در خطره! متوجه میشه که دوا جاسوس نبوده اونوقت همه چیزو متوجه میشن و گلجمال منو میکشه میفهمی اینو؟ ظفر میگه تو برگ برنده ات گل اندامه، دل اونو به دست بیار اونجوری ضامنت زنت میشه نقطه ضعفه گلجمال گریه گل اندامه…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۱۶ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۱۶ سریال گلجمال

ظفر به داخل میاد و با دیدن آرمان میگه که اینطوریه پسرم؟ به من دروغ میگی که رفتی لندن بعد میای اینجا؟ آنها باهم کمی بحث میکنن سپس دوا میپرسه اصلا اینجا چخبره؟ این پولها چیه؟ گلجمال به ظفر میگه پول غرامت توعه چون قراردادمو با ایتالیایی ها فسخ کردم چون میدونم اونا آدم های تو بودن!…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۱۵ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۱۵ سریال گلجمال

فیروزه پیش ابراهیم رفته و باهاش حرف میزنه درباره دوا او بهش میگه که ظفر چه بلایی سر دوا آورده بود و میخواسته بکشتش ابراهیم شوکه میشه و میگه چرا همچین کاری کرده؟ فیروزه میگه که بترسونتش و پیش گلجمال نگهش داره، ابراهیم میگه دلیلش چیه آخه؟ مگه میتونه این زن انقدر بد باشه؟…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۱۴ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۱۴ سریال گلجمال

دوا تو اتاقش نشسته که یه نفر از خدمه اونجا میره و رگال لباساشو میبره و میگه آقا گلجمال گفتن اینو بیارم واستون اینجا و بهش اطلاع میدن که میز صبحانه چیده شده بیاد. دوا ناراحت میشه که لباساشو آوردن پایین و بهم میریزه. مرت به ظفر زنگ می نه و باهاش دعوا میکنه که چرا همچین بلایی سر دوا آورده داشته میمرده!.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۱۳ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۱۳ سریال گلجمال

دوا به هوش میاد تو بغل گلجمال و ازش میخواد تا ببرتش خونه. گلجمال او را به داخل ماشین میبره و وقتی میخواد بره به حساب اونا برسه دوا دستشو میگیره و ازش میخواد تا به خاطر اون ازشون بگذره و ببرتش خونه گلجمال قبول میکنه و برمیگرده. ایپک تو بیمارستان به پدرش میگه که ما دیگه خونه نداریم خونمون سوخت.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۱۲ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۱۲ سریال گلجمال

آدم های گلجمال اون دوتا پسری که کیف گل اندام را دزدیده بودن پیدا میکنن و پیش گلجمال میبرن. گلجمال به خاطر دزدی کردنشون سرزنششون میکنه و از وجود پیراناها تو دریاچه میگه سپس به افرادش میگه که بندازنشون تو آب تا مجازات بشن اون دوتا بچه التماس میکنن و ازش میخوان ببخشتشون.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۱۱ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۱۱ سریال گلجمال

گلجمال در حال بلوط کبابی کردن است که دوا پیشش میره گلجمال با دیدنش میگه فکر کنم آخر زمان شده که خودت با پای خودت اومدی! دوا با دیدن بلوطا درباره خاطراتش با پدرش میگه که واسشون بلوط درست میکرد. سپس باهم بلوط میخورنو درباره ابراهیم حرف میزنن و گلجمال میگه اون مرد خیلی خوبیه دوا لبخند میزنه.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۱۰ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۱۰ سریال گلجمال

دوا به هوش میاد که مادر عمارتو اونجا میبینه و میگه من چرا بیهوش بودم؟ و یادش میاد که با دیدن مرت از حال رفته او با خوشحالی میگه مرت اومده بود اومده منو ببره میدونستم منو اینجا تنها نمیزاره و بره او میخواد بره پیش مرت که تو راهرو حرف های گلجمال را به گل اندام و مرت میشنوه و.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۹ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۹ سریال گلجمال

گلجمال با دوا به بیمارستان رفتن که وقتی به راهرو اتاق ابراهیم میرسن فیروزه همان موقع میخواد بره که اونار میبینه و پنهان میشه. دوا به اتاق پدرش میره که ابراهیم با دیدنش حسابی خوشحالشده و آنها همدیگرو در آغوش میگیرن. گلجمال از پشت شیشه اونارو میرینه و میگه کار خوبی کردم.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۸ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۸ سریال گلجمال

دوا ادامه میده و میگه همان روز مادر من مرد دیگه هیچ وقت برنگشت منم دیگه املت نخوردم گلجمال با شنیدن این داستان حالش بد میشه و بلند میشه بره که قبلش به مادر عمارت میگه دیگه تو این عمارت املت پخته نمیشه! مرت به یکی از دوستای ابراهیم و همسایه ها زنگ میزنه و میگه هرچی به کارگاه زنگ میزنم کسی برنمیداره میشه صداشون کنین؟.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۷ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۷ سریال گلجمال

دوا بعد از شلیک میترسه و از اونجا فرار میکنه به خاطر زخمی بودنش نمیتونه و رو زمین میوفته گلجمال به طرفش میره و بغلش میکنه و به طرف عمارت برمیگردونه. ایپک با پلیس ها به اونجا رفتن ولی دوارو پیدا نمیکنن ایپک عصبی میشه و میگه من میدونم خواهرم اینجاست! تا پیداش نکنم نمیرم!.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۶ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۶ سریال گلجمال

ظفر پهلوان وقتی با گلجمال روبرو میشه شروع میکنه به تحقیر کردنش و با دیدن اموالش میگه همه ی اینا دزدیه! ماشین دزدی، خونه دزدی! تو هرچی هم بدزدی به مصطفی پهلوان نمیرسی! نمیتونی کسیو پیدا کنی که مثل من مصطفی را دوست داشته باشه کسی عاشق تو نمیشه!.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۵ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۵ سریال گلجمال

گل اندام گوشی برای مرت میاره و میگه بگیر، مرت میگه چیکار کنم؟ گل اندام میگه به همون دختر زنگ بزن که میخواستی باهاش ازدواج کنی، مرت میپرسه چی بگم بهش؟ مگه توضیحی مونده؟ ما ازدواج کردیم! گل اندام میگه آره گفتم شاید توضیحی واسش داشته باشی.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۴ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۴ سریال گلجمال

دوا با شنیدن پیشنهاد گلجمال به التماس های پدرش توجه نمیکنه و قبول میکنه سپس جلوی پای گلجمال زانو میزنه گلجمال به آدم هاش دستور میده خلیل ابراهیمو از زندان آزادش کنن. بعد از رفتن همه و بردن خلیل از اونجا دوا میخواد بره دنبال پدرش که گلجمال جلوشو میگیره دوا میگه فکر کردی منو میتونی اینجا نگه داری؟…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۳ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۳ سریال گلجمال

مرت تا به خونه میرسه سریعا پیام میده به دوا و ازش معذرت خواهی میکنه. خیلی نگذشته که آدم های گلجمال میرن سراغ مرت و اونو با خودشون میبرن. مرت را جلوی گلجمال میزارن و او ازش میپرسه تو کی هستی؟ گلجمال اسمشو میگه و ادامه میده که من برادر همون دختریم که دیشب باعث شدی تصادف کنه و الان ازت بارداره!…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۲ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۲ سریال گلجمال

گلجمال به کارگاه میره که با دوا روبرو میشه آنها با دیدن همدیگه جا میخورن و از هم میپرسن اینجا چیکار میکنی؟ دوا میگه اینجا کارگاه ماست گلجمال میگه خوبه از این به بعد واسه من کار میکنین. دوا میگه نه قبول نمیکنیم آنها باهم بحث میکنن و در آخر گلجمال میگه ۳ روز دیگه میای جلوی در خونه ام و التماسم میکنی…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱ سریال گلجمال
قسمت ۱ سریال گلجمال

قسمت ۱ سریال گلجمال

گلجمال از زیبایی مادرش تعریف میکنه که از هر محله ای میگذشت کسی نبود که از او زیباتر باشه. از خونه همه بوی غذا و زندگی میومد اما از خونه ما نه، همیشه بوی موهای مرتب و ظاهر آراسته میومد. من و خواهرم زنجیرهایی بودیم که به پای او پیچیده بودیم! تا اینکه…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا