خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی وصلت + عکس

در این قسمت از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی وصلت را مشاهده می کنید. با ما همراه باشید. این سریال همانند سایر مجموعه های ترکیه ای به عشق وابسته است. بیشتر نویسندگان و تولید کننده های سریال در ترکیه نگاهی ویژه به عشق در آثارشان دارند. این مجموعه همچون سریال حلقه در کنار عشق به ماجراجویی و اکشن نیز روی آورده است.سریال ترکی وصلت Vuslat محصول شرکت سینمایی A23 Medya می باشد. کانال پخش کننده آن شبکه Trt 1 ترکیه است. این سریال در ژانر درام و اکشن توسط باریش یوز کارگردانی شد. نویسنده این اثر تلویزیونی Betul Yagsagan است. بازیگران این سریال عبارتند از؛ مرت کارابولوت، مورات کاراسو، قمزه سونر آتای، ادرم آکاچه، اوزجان وارایلی، مهمت اوزگور، گوزده کایا، نورهان اوزنن، عثمان آلکاش، امید کانتارچیلار، دوریم اوزکان، کادیر دوغولو و… .

قسمت ۱۲ سریال ترکی وصلت

خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی وصلت

عزیز با ناراحتی به کرم چشم می دوزد و از او می خواهد تا باعث و بانی این کار را پیدا بکند و بعد به عزیزه که بیهوش در آغوشش افتاده خیره می شود و فورا او را سوار آمبولانس می کند تا به بیمارستان برساند. کرم آن شخص را دنبال می کند اما طرف با سوار شدن به ماشین از او دور و دورتر می شود. حصیبه و فائق مدام در خانه دعوا می کنند و حصیبه سر این که چرا پسرش را از خانه بیرون انداخته او را سرزنش می کند. فائق می گوید:«معلوم نبود اون پول حرومه یا حلال! من نمیتونم با پول حروم زندگی کنم! » از طرفی جان که به گوشی خواهرش زنگ می زند، عزیز دستش می خورد و به آن جواب می دهد اما وقتی حواسش نیست و دارد برای کرم توضیح می دهد که فریده تیر خورده اما حالش خوب است، جان همه چیز را می شنود و با بهت و بغض اسم خواهرش را به زبان می آورد و بعد هم بدون این که کسی متوجه بشود از خانه بیرون می زند. ساعتی بعد جیلان متوجه نبود جان می شود و این را به پدر و مادرش می گوید. آنها تمام خیابان ها را به امید پیدا کردن جان می گردند اما خبری از او نیست. سویم وقتی می فهمد جان گم شده از پسرش که هم سن و سال اوست می پرسد اگر جان رفتار عجیبی امروز در مدرسه داشته به او بگوید.

پسر هم می گوید که جان گفته پدر و مادرش مدام در حال بحث و دعوا هستند! سویم و سلیمان با نگرانی می روند تا جان را پیدا بکنند. امینه برای دایی اش یالچین غذا برده که همان موقع پرونده ی جدیدی به دست یالچین می رسد که اسم فریده هم در آن به چشم می خورد. یالچین و امینه با نگرانی به سمت بیمارستان به راه می افتند اما در این مورد به کسی چیزی نمی گویند. از طرفی وقتی عزیز خیالش راحت می شود که خطر از بیخ گوش فریده رد شده، به اتاق و پیش او می رود و نگاهش می کند. فریده زیرلب می گوید: «آب… » عزیز با مهربانی به او آب می دهد اما وقتی فریده چشمانش را باز می کند و با عزیز روبرو می شود می گوید:« گم شو برو! » عزیز جا می خورد اما زود انجا را ترک می کند و به گولتن خدمتکارشان زنگ می زند تا بیاید و مراقب فریده باشد. همان موقع یالچین و امینه از راه می رسند و یالچین با دیدن عزیز به سمتش می رود و یقه اش را می چسبد و می گوید:« هرچیه زیر سر توئه! تا وقتی زندون نندازمت آروم و قرار ندارم! » عزیز به آرامی می گوید:« اگه نشون دادن قدرتت تموم شد من برم! » و آنجا را ترک می کند. کرم هم به کمک افرادش چهره ی شخصی را که به سمت عزیز در واقع شلیک کرده را پیدا می کند و با کمی تحقیق می فهمد که او از طرف شخصی به اسم داوود آدی یانی و برادر شوکرو همان کسی است که آن شب به دست عزیز کشته شد.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا