نویسنده سریال ترکی وصلت Betul Yagsagan است. این سریال در ژانر درام و اکشن توسط باریش یوز کارگردانی شد. سریال ترکی وصلتVuslat محصول شرکت سینمایی A23 Medya می باشد. کانال پخش کننده آن شبکه Trt 1 ترکیه است. مرت کارابولوت، مورات کاراسو، قمزه سونر آتای، ادرم آکاچه، اوزجان وارایلی، مهمت اوزگور، گوزده کایا، نورهان اوزنن، عثمان آلکاش، امید کانتارچیلار، دوریم اوزکان، کادیر دوغولو از بازیگران این سریال می باشند.
کاراکترهای اصلی این سریال عزیز و فریده هستن. عزیز پسر یک خانواده پولدار که مدیریت شرکت پدرش رو بدست گرفته و فریده دختری است که با نامادری و پدر و خواهر برادراش زندگی میکنه و بخاطر طمعکاری نامادریش و برای اینکه بتونه باری از دوش پدرش برداره سخت کار میکنه. روزی فریده اتفاقی شاهد جنایت هایی که عزیز انجام میده و سعی در مخفی کردنش داره میشه و مصممه که به پلیس خبر بده که متوجه میشه برادرش فرهاد هم در این ماجرا دست داره. در طی این مدت عزیز عاشق فریده میشه و فریده هم عاشق عزیز ولی نمیتونن اینو به خودشون بقبولونن و بعد از قبول کردن هم با غیرممکن بودن عشقشون رو به رو میشن
وقتی فائق از اداره پلیس بیرون می آید، حصبیه با نگرانی به سمتش می رود و می پرسد که چه شده؟ فائق فقط می گوید که عبدالله آزاد شده اما پرونده بسته نشده است … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.
وقتی یالچین می رود تا خبر آزادی عزیز را به او بدهد می گوید:« من پی این کارو ول نمیکنم یادت باشه! » عزیز هم می گوید:« اتفاقا اگه فهمیدین کار کی بود به منم بگین چون همونطور که گفتم من کاری نکردم! » … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.
فریده از کرم می خواهد تا او را جلوی کلانتری پیاده بکند. کرم می پرسد:« واسه ملاقات داداشم اومدی؟ » فریده با عصبانیت می گوید: «داداش شما چه ربطی به من داره؟! » و … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.
پلیس ها به دستور یالچین وارد جشن می شوند و عزیز را به جرم جنایت و قتل دستگیر می کنند. عزیز به سمت فریده که با تعجب به او خیره شده نگاه می کند و … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.
افراد برادر شوکرو، جواهر را به رئیس نشان می دهند. رئیس می گوید:« پس دارن بدون ما کار میکنن! هرطور شده پیداشون کنین! »آنها هم با تحقیقی که انجام داده اند خانه ی مادام را پیدا می کنند و … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.
عزیز به سمت محله ی فریده می رود و انجا قدم می زند که با عبدالله روبرو می شود و از روی کنجکاوی تعقیبش می کند. عبدالله وارد عتیقه فروشی صالح می شود و … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.
آلتان به در خانه ی فریده می رود تا کیف را به او بدهد که فیرات هم برای این که خودی نشان بدهد، جلو می رود. آلتان با دیدن او شوکه شده … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.
همه نگران پشت درهای بیمارستان منتظر خبری از حال فائق هستند. عزیز هم کمی دورتر منتظر است که فرهاد متوجه وجود او می شود و با عصبانیت به سمتش می رود و … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.
صبح فریده به بهانه ای به اتاق فرهاد رفته و گوشی او را چک می کند و پیام هایش با شوکرو را می بیند که در مورد کار پر پولی به او گفته است و … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.
کرم دوباره به شرکت و اتاق عزیز می رود و از او به خاطر این که از مناقصه بیرونش انداخته حساب پس می گیرد … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.
عزیز در خواب کابوس می بیند که داخل قبرش است و دارند رویش خاک می ریزند و مردم بالای سرش گریه می کنند. او با وحشت از خواب می پرد … برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.