خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی وصلت + عکس

در این قسمت از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی وصلت را مشاهده می کنید. با ما همراه باشید. این سریال همانند سایر مجموعه های ترکیه ای به عشق وابسته است. بیشتر نویسندگان و تولید کننده های سریال در ترکیه نگاهی ویژه به عشق در آثارشان دارند. این مجموعه همچون سریال حلقه در کنار عشق به ماجراجویی و اکشن نیز روی آورده است.سریال ترکی وصلت Vuslat محصول شرکت سینمایی A23 Medya می باشد. کانال پخش کننده آن شبکه Trt 1 ترکیه است. این سریال در ژانر درام و اکشن توسط باریش یوز کارگردانی شد. نویسنده این اثر تلویزیونی Betul Yagsagan است. بازیگران این سریال عبارتند از؛ مرت کارابولوت، مورات کاراسو، قمزه سونر آتای، ادرم آکاچه، اوزجان وارایلی، مهمت اوزگور، گوزده کایا، نورهان اوزنن، عثمان آلکاش، امید کانتارچیلار، دوریم اوزکان، کادیر دوغولو و… .

قسمت ۱۹ سریال ترکی وصلت

خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی وصلت

وقتی فیرات با فریده روبرو می شود، جا خورده و فریده که با نگرانی به سمتش می رود فیرات از او می خواهد جلو نرود و از طرفی وقتی صدای آژیر ماشین پلیس را می شنود پا به فرار می گذارد. عزیز هم مانع فریده می شود تا دنبال فیرات نرود. همان موقع یالچین از راه می رسد اما وقتی نه ردی از فیرات و نه چمدان می بیند، با حرص و نفرت رو به عزیز می گوید: «یه بار جستی، دو بار جستی، بار سوم آغوشم رو برات باز میکنم! » و فریده را هم سوار کرده و می روند. بعد عزیز از کرم می پرسد: «چرا دست از سر این پسر برنمیداری؟ » کرم می گوید: «هنوز نفهمیدی؟ » همان موقع عزیز به یاد می آورد وقتی بچه بوده اند، کرم و فیرات برادر عزیز مشغول بازی بودند که هردو در چاه می افتند. عزیز برای نجات جان هردویشان سعی می کند آنها را بالا بکشد اما دست فیرات رها شده و او در چاه می افتد و میمیرد. عزیز از یاداوری این خاطره بغض می کند و کرم می گوید: «کاش اون روز دست منو ول میکردی. همیشه مقصر من بودم. شماها منو تو اون چاه انداختین و حتی نمیذارین ازش بیرون بیام… اینو یادت باشه. »

سلطان و تحسین با نگرانی گولتن را که بی حرکت افتاده به سمت بیمارستان می برند. یکی از خدمتکارها به مورات زنگ می زند و این خبر را به او می دهد تا خودش را زودتر برساند. از طرفی، فیرات برمی گردد تا چمدان را که مورات بیرون انداخته بود را پیدا بکند که می کند و با نگاه کردن به مدارک داخل آن چیزی هم متوجه نمی شود اما پرونده ی اصلی را برای خودش برمیدارد. نهیر مقابل جیلان می نشیند و حسابی از فریده و کاری بودنش صحبت می کند و با جیلان هم به گرمی برخورد می کند و حتی شماره اش را از او می گیرد و او را به محله می رساند. از طرف دیگر از مدرسه جان به حصیبه زنگ می زنند و می گویند که پسرش به کسی حمله کرده و حالا باید به وضعیت او رسیدگی بکنند.

مورات خودش را به بیمارستان می رساند. انجا دکتر به او می گوید که مادرش بیماری خطرناکی دارد اما پریهان از انها می خواهد چیزی در این مورد به مورات نگویند و او را سردرگم می کند. تحسین بعد از خارج شدن از اتاق برای مورات تعریف می کند که بعد از اتفاقاتی که برای فیرات افتاد، پریهان بیماری ای پیدا کرد که سیستم ایمنی بدن خودش را نابود میکرد اما با مصرف به موقع داروهایش مشکلی برایش پیش نمی آید. مورات می پرسد:« پس چی انقدر ناراحتش کرد؟ » تحسین می گوید: «کرم دیروز یه پسریو آورد خونه. اسمش فیرات بود… » عزیز با عصبانیت سعی می کند با کرم تماس بگیرد اما او جوابش را نمی دهد. کمدی چوبی و کلاسیک را به مغازه ی صالح می برند. از داخل کمد کتابچه ای بیرون می افتد که عبدالله آن را برمیدارد. صالح هم با عشق دست روی میز می کشد و بغض می کند…

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا