خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پسرم Oğlum + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت های سریال ترکی پسرم می باشید، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. داستان سریال پسر من (اغلوم) در مورد پسر کوچکی است که به قتل یک کودک دیگر اعتراف کرده است. آیا افه همه چیز را با جزئیات توضیح می دهد و حقیقت را می گوید؟ جانان ارگودر , سرهات تئومان , سونگول اودن , کوبیلای آکا , نازان کسال , توگچه آچیق گوز و نیهال یالچین و… بازیگران اصلی این سریال پرطرفدار می باشند. این سریال در ساعت های ۱۸:۰۰، ۰۰:۰۰، ۱۶:۰۰ از شبکه جم سریز از شنبه تا چهارشنبه پخش می شود. با ما همراه باشید.
خلاصه داستان سریال ترکی پسرم
افه پسری ۱۲ ساله که در خانواده اش مشکلات زیادی را تجربه می کند. او ارتباط خوبی با والدینش دارد. افه بیشتر وقت خود را با بازی های رایانه ای می گذراند تا از مشکلات خود دور شود. افه به همراه مادرش زینب (سونگول اودن ) و پدرش طغرل ( فیاض دومان) در یک خانه بزرگ زندگی می کنند. مادرش معلمی است که در همان مدرسه ای که افه می رود کار می کند. پدرش تاجری که عموماً از نحوه تربیت فرزند همسرش شکایت دارد. افه به دلیل مشکلات خانواده اش تمایل به خشونت و غیبت از خود نشان می دهد. یکی از همین روزها با دوستان مدرسه اش دعوا می کند و از مدرسه فرار می کند.
کان پسری ۶ ساله است که از یک خانواده معمولی می آید. او با مادرش ملیکه ( نیهال یالچین )، پدرش الیاس ( تیمور آمار ) و خواهر بزرگترش به خوشی زندگی می کند. وقتی مادرش او را به موقع از مدرسه نمی برد، کان خودش را تنها می بیند که در محله سرگردان است. کان و افه مدتی در زمین مدرسه بازی می کنند و تصمیم می گیرند بعداً به اداره پلیس بروند. زندگی این دو کودک در راه رفتن به اداره پلیس ناگهان تغییر می کند. افه با ترس به خانه اش می آید و نمی تواند با پدر و مادرش صحبت کند که چه اتفاقی افتاده است. از سوی دیگر، جسد کان در زمین جنگلی که بسیار نزدیک به خانه افه است پیدا می شود.
این فاجعه همه چیز را زیر و رو می کند. پلیس به مدرسه می آید و می خواهد با افه صحبت کند تا بفهمد چه اتفاقی افتاده است. صدات ( سرهات تئومان ) یک افسر پلیس موفق که این پرونده قتل را انجام می دهد. در این مورد، او از نزدیک با دمت ( جانان ارگودر ) که یک روانپزشک کودک است، کار می کند. وقتی دمت با مهربانی و مهربانی به افه نزدیک می شود، اعتراف می گیرد. افه می گوید که او کان را کشته است. این اعتراف همه چیز را تغییر می دهد. اکنون خانواده افه از جمله مادرش زینپ، پدرش طغرول، مادربزرگش کنان ( نازان کسال ) و عمویش بولوت ( کوبیلای آکا ) در شرایط بسیار سختی قرار می گیرند.
قسمت ۲۰ سریال پسرم
صدف به کافه پیش بلوت میرود و بهش میگه من برای انجام دادن یک کاری به کمکت احتیاج دارم وقتی بلوت میگه ماجرا چیه؟ چه کاری؟ صدف میگه باید یک کبوتر دست آموز پیدا کنم بلوت میگه پس بیا باهم دیگه تو سایت بگردیم ببینیم کجا داره چون من نمیدونم همچین چیزی را کجا میفروشن….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۹ سریال پسرم
بلوت به خانه خواهرش زینب میرود تا به او سر بزنه وقتی به آنجا میرسه متوجه میشه که چمدانش را بسته و داره از خانه بیرون میاد بلوت پیشش میره تا کمکش کنه و ازش میپرسه که ماجرا چیه زینب وقتی خبر جداییاش از طغرل را بهش میده بلوت حسابی خوشحال میشه و نفسی راحت میکشه.….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۸ سریال پسرم
روز حادثه وقتی کان از روی درخت پایین میافتد افه بالای سرش می رود و با گریه خواهش میکند تا چشمانش را باز کند اما وقتی میبینه او بیدار نمیشه می ترسد و از آنجا فرار می کند. کان وقتی به هوش میاد از درد پا گریه می کند که فرد دیگری بهش نزدیک می شود.….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۷ سریال پسرم
الیاس به همراه مرتضی به کشتارگاه میرن تا باهمدیگه چندتا گوسفند قربانی کنند در همان حین قربانی کردن الیاس یاد خاطره ای با پسرش کان می افتد، روزی وقتی الیاس میخواست تا گوسفند قربانی کنه کان پیشش میره و میگه کشتن گوسفندها اصلا کار خوبی نیست….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۶ سریال پسرم
در بیمارستان دکتر به صدف میگه حال ملیکه خوبه و معده اش را شستشو دادیم اما خطر هنوز رفت نشده چون باز هم ممکنه دست به خودکشی بزند جرن با شنیدن این حرف ها با ناراحتی روی نیمکت می نشیند به صدف میگه اون از بابام که بدون فکر کردن به من رفته میخواسته قاتل را بکشه….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۵ سریال پسرم
ملیکه جرن را صدا میزند تا به اتاقش برود جرن با بی میلی و ناراحتی کنار تخت ملیکه می نشیند و او دستانش را می گیرد و پشت سر هم می بوسد و بهش میگه یادته بچه بودی از این حرکت که کف دستتو ببوسم خوشت میومد ؟ جرن قلقلکش میاد و لیخند میزنه مادرش او را در آغوش می گیرد و ازش عذر خواهی میکنه….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۴ سریال پسرم
کان به همراه افه به طرف گنجینه افه در جنگل میروند. افه یک سری از اسباب بازی های کوچک که از نظر خودش با ارزش هستند را زیر یک درخت پنهان کرده. کان از بین آنها یک جعبه فلزی را برمیدارد و میخواد داخلش را ببیند اما افه جلویش را میگیرد و میگه اونو بده من دست نزن بهش….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۳ سریال پسرم
زینب به ملاقات پسرش می رود و با دیدن پسرش با گرمی او را در آغوش میگیرد و حالش را می پرسد افه با سردی بهش سلام می کند و میگه خوبم زینب با دیدن لباس های کهنه تنش ازش می پرسد که چه اتفاقی افتاده؟ لباس های خودت کجان؟ این لباس ها از کجا اومد؟….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۲ سریال پسرم
نگهبان بچه ها را به طرف تخت هایشان تو سلول های شان می برد تا بخوابند افه به نگهبان میگه من اینجا نمیتونم بخوابم من مامانمو می خوام! میخوام برم خونمون بچه ها او را مسخره میکنند و جهانگیر با مسخره گی چشمانش راه میمالد و به حالت گریه به نگهبان میگه منج می خوام برم خونمون!….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۱ سریال پسرم
طغرل با عصبانیت به خانه می رود او با زینب دعوا می کند و زینب بهش میگه تو کجا بودی؟ وقتی من بچه ام را به زندان سپردم تو کجا بودی؟ حتی نتونستم بهش یه خورده پول بدم! طغرل با عصبانیت بهش میگه آدمایی که تا دیروز به پای من نمی رسیدن امروز تو رویم وایمیستن و منو تحقیر می کنند این وسط حیثیت و آبروی من رفته….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۰ سریال پسرم
افه اعتراف می کند و او را به زندان منتقل می کنند. زینب و برادرش به دنبال افه تا دم در زندان می روند تا او را بدرقه کنند زینب کلافه است و نمیدونه باید چیکار کنه طغرل در خانه دوست دخترش هست و وقتی صفحه گوشیشو نگاه میکنه میبینه که تعداد زیادی تماس از دست رفته از زینب و وکیل پسرش ندیم دارد….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۹ سریال پسرم
خبرنگار ها جلوی در خانه طغرل و زینب رفتند تا با آنها مصاحبه کنند و درباره ماجرای قتل پسرش سوال بپرسند مادر زینب بهشون میگه برین آماده بشین و با ظاهری خوب جلوی خبرنگار ها بگیم که همه اینها یه سوء تفاهم بوده و پسرتون بیگناهه و او به زودی آزاد میشه و خودتون رو خوب نشون بدین….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۸ سریال پسرم
طغرل و زینب به خانه شان برمیگردن وقتی میرسن حیاط خانه شان را پر از کیسه های زباله و به هم ریخته می بینند آنها شوکه می شوند و زینب عکس پسرشان افه را به عنوان قاتل روی درب ورودی خانه شان می بیند. او سریعا اعلامیه را می کند و با ترس به طغرل نگاه می کند که وقتی به خانه شان وارد می شوند….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷ سریال پسرم
جرن وقتی متوجه میشود که پدرش بازداشت شده رو به مادرش و خاله اش میگه مگه من دخترش نبودم چرا اصلا به من فکر نکرد مگه فقط کان پسرش بود الان چی میشه؟ مدت زیادی میفته زندان؟ ملیکه و خواهرش سعی می کنند جرن را آرام کنند. طغرل با سرعت زیادی در حال حرکت است….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۶ سریال پسرم
الیاس وقتی چهره معصوم افه را نگاه میکند باورش نمی شود و به آنها میگه دارین منو مسخره می کنید؟ چطور یه بچه میتونه بچه منو بکشه؟ سدات میگه واقعیت همینه الیاس با ناباوری و بغض به افه نگاه میکنه و میگه چرا؟ چرا بچه منو کشتی؟ او هیچ جوابی نمی دهد….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵ سریال پسرم
ملیکه را به جرم حمله به مدرسه به اداره پلیس می برند او آنجا نشسته و برای کان گریه میکنه و حالش خوب نیست. افه او را می بیند و پیشش میره و بهش شکلات میده تا حالش بهتر بشه ملیکه بهش لبخند میزنه و ازش میخواد تا کنارش بنشیند و با همدیگه شکلات بخورند….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴ سریال پسرم
در خانه الیاس مراسم عزاداری کان برگزار شده است جرن با این که نمیتونه رو پای خودش وایسه اما با حال بدش مدام به پدر و مادرش سر میزند و حال آنها را می پرسد. بعد از چند دقیقه خاله جوان جرن به اونجا میاد جرن با دیدنش او را در آغوش می گیرد سپس به طرف اتاق کان میروند.….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳ سریال پسرم
کمیسر سدات و زینب به اداره پلیس می رسند آنجا افه را می بینند که روی صندلی کز کرده و با کسی صحبت نمیکند. کمیسر او را به اتاقی می برد و پشت کامپیوتر می نشاندش و بهش میگه تا من واست تست درست می کنم یه خورده بازی کن. چند دقیقه دیگه همکارم میاد و ازت چندتا سوال میکنه.….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲ سریال پسرم
غروب یک مرد به همراه سگش در جنگل و مسیر رودخانه در حال رد شدن هستند سگ کنار کلاه کان می سد و به طرف رودخانه پارس میکند صاحبش از دیدن این صحنه وحشت می کند. پرونده این ماجرا به دست کمیسر میرسد یکی از مامور های پلیس پیش کمیسر میرود و….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱ سریال پسرم
در یک روز برفی یک پسر بچه به پارک می رود و تاپ یک پسر بچه دیگه را هل میدهد و با جون و دل می خندد. راوی اینگونه این صحنه را تعریف می کند؛( منظره خیلی زیبا نیست چون فقط رویای یک بچه است این پسر بچه اسمش افه است همان پسر بچه ای که قرار است ماجرای داستانش را ببینید….. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.