خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی نشاط زندگی Hayatim Nesesi
در این بخش از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی نشاط زندگی را برای شما دوستداران این سریال قرار داده ایم. همراه ما باشید. سریال نشاط زندگی با نام اصلی Hayatım Neşesi یک مجموعه تلویزیونی کمدی ترکی محصول گویا اینترتینمنت است که اولین قسمت آن در ۷ جولای ۲۰۲۳ به کارگردانی Şahin Altuğ و نویسندگی Ekin Atalar منتشر شد. نقشهای اصلی توسط شبنم بوزوکلو و تولگا تکین بازی شده است.
خلاصه داستان سریال نشاط زندگی Hayatim Nesesi
نشه شخصیت اصلی سریال کمدی نشاط زندگی به دلیل تشکیل خانواده و بچهداری تحصیلات خود را نیمهتمام رها کرد. حال پس از سالها میخواهد به دانشگاه برگردد و تحصیلات خود را در رشته پزشکی به پایان برساند.
قسمت ۴۹ سریال نشاط زندگی
مراسم عروسی داره شروع میشه و مهمونها کم کم میان. هاکان که از دوستان آیلین بود و قرار بود آهنگ مراسمو بر عهده داشته باشه به آیلین زنگ میزنه و میگه که دستگاه سوخته و نمیتونه بیاد آیلین استرس میگیره و میره به سردار میگه که آنها میگن حالا چیکار کنیم؟ مصطفی میگه من میخونم آنها مخالفت میکنن… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۸ سریال نشاط زندگی
نشه با سودا حرف میزنه و از حرف های مصطفی و طرز برخوردش به تصمیمش واسه ادامه تحصیل میگه سودا میگه باید حق بدیم به رفتار مصطفی سودا میگه آهان یعنی الان دیگه ول کنم ادامه ندم؟ سودا میگه نه من اینو نگفتم فقط گفتم اونم حق داره باید باهم حرف بزنیم همو قانع کنین..… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۷ سریال نشاط زندگی
سردار تو کافه پیش مراد میره و بهش میگه چندجای خوب معرفی کن خارج از اینجا او اسم چندتا شهرو میگه و میپرسه واسه چی؟ سردار میگه میخوام فرار کنم بالاخره نمیتونم قسط اولو پرداخت کنم موعدش رسیده دیگه چاره ای ندارم جزء فرار کردن مراد میگه یه راهی پیدا میکنیم اینجوری که نمیشه آروم باش!… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۶ سریال نشاط زندگی
تورکان مریض افتاده تو خونه که مراد واسش سوپ درست کرده و واسش برده و میگه من این سوپ از یه مادر خارجی یاد گرفتم و از خودش داستانی درمیاره که تورکان خنده اش میگیره بعد از چند دقیقه آیلین به اونجا میاد و بهش یه دمنوش میده تا بخوره که تورکان میگه اینم خارجیه دستورش؟.… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۵ سریال نشاط زندگی
مرت وقتی به بیمارستان میره به نشه میگه چیکارم داشتی؟ نشه بهش میگه که شعله باهام حرف زد مرت جا میخوره و میگه چی؟ چی گفت؟ او میگه انگار شنیده بود صدای بالا رفته مارو گفت از طرف داداشم معذرت میخوام مرت میگه تو باز رفتی اونجا؟ چی گفتی بهش که اینو گفته؟… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۴ سریال نشاط زندگی
سرای به کافه سردار میاد و مراد با دیدنش سریعا پشت کانتر پنهان میشه و از سردار و آیلین میخواد بهش بگن نیست و کاری کنن که ازش زده بشه اما روی سرای هیچ تأثیری نمیزاره و میره. نشه به اتاق شعله خواهر استاد مرت رفته و بهش یه دفتر نقاشی میده و میگه طرح بکش روش هرچی دوست داری و میره.… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۳ سریال نشاط زندگی
مراد به همراه آیلین به خانه مهمت میرن که اونجا بنیامین را جلوی در خانه آنها میبینه و نزدیکه که با هم دعوا کنند که آیلین مراد را به داخل میبره. وقتی به خانه میرن برای آنها تعریف میکنند که برای خانهشان مشکلات تاسیساتی پیش اومده و نمیدونستن که باید کجا برن صالحه میگه اینجا نمیشه… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۲ سریال نشاط زندگی
نشه تو بیمارستانه که یه پدر بچه خودشو میاره بیمارستان و حسابی دست و پاشو گم کرده و به نشه میگه یه لحظه گمش کرده بودم پیداش کردم افتاده بود زمین نشه ازش میخواد آروم باشه و یکم احساساتی میشه. روشا پیش بنیامین رفته و بهش میگه من نیومدم تا با تو حرف بزنم اومدم درباره نشه صحبت کنم اون حقش نیست این رفتار!… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۱ سریال نشاط زندگی
نشه با دیدن زلوف خوشحال میشه و ازش میخواد همه جارو بشوره هرچی بیشتر بهتر زلوف از رفتارش جا میخوره و میگه باشه میشورم دیگه من مزاحمتون نشم برم نشه میگه نه بیشتر بمون بیشتر مزاحممون بشو بیا با ما بریم پیکنیک زلوف ناچارا قبول میکنه. مهمت به پسرهاش میگه ما قبل از پیکنیک میریم پیش فروشنده ای که منصرف شده… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴۰ سریال نشاط زندگی
نشه وقتی چشمای بنیامین را باز کرده بهش میگه که فیلیس نیست و دخترشه او شوکه میشه و بدون هیچ حرفی از اونجا میره که نشه با تعجب میگه واقعا بدون هیچ حرفی میخواین بزارین برین؟ او سوار تاکسی میشه و میره. تو خونه مهمت خبر میده که تصمیمش داره جدی میشه و مشتری پیدا کرده… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۹ سریال نشاط زندگی
صالحه به تورکان میگه برای فردا سردار به نظرت مرادو هم دعوت کرده؟ میاد؟ تورکان میگه من چه میدونم مامان اگه دعوتش کرده باشه میاد حتما دیگه صالحه میگه میتونی تو دعوتش کنی بیاد؟ تورکان میگه به من چه که من دعوتش کنم؟ حتما گفته خود سردار دیگه! سردار با مراد رفته بیرون که مراد تعدادیو بهش نشون میده… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۸ سریال نشاط زندگی
نشه میره پیش مهمت تا باهاش حرف بزنه و منصرفش کنه از تصمیمش که او میگه میدونم چی میخوای بگی باید بگم الکی خودتو خسته نکن من از تصمیمم برنمیگردم! نشه میره پیش مصطفی و بهش میگه اصلا نزاشت حرف بزنم! آنها درباره خاطراتشون که چجوری باهم آشنا شدن حرف میزنن و یادشون میاد که وقتی نشه رفته بود… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۷ سریال نشاط زندگی
من پیش بچه هام میمونم و هیچ جا نمیام! مهمت میگه من هرجا برم تو هم باهام میای تو زنمی! و باهم بحث میکنن. نشه تو خونه بنیامین ازش درباره خانواده اش میپرسه و میگه زن و بچه ای کسی نداری که بهش خبر بدم از حالت؟ او میگه نه نشه میگه یعنی همیشه تنها بودی؟ هیچ بچه ای نداری؟… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۶ سریال نشاط زندگی
تورکان با کلافگی تو خیابان مونده و نمیدونه چیکار باید بکنه که سریعا یاد مراد میوفته و به اون زنگ میرنه اونم سریعا به اونجا میره تورکان با دیدن او خوشحال میشه که سریع اومده و باهم راه میوفتن که تو راه ماشین خراب میشه و مراد به تورکان میگه برو پشت فرمون دنده رو خلاص کن تا من هل بدم ماشین راه بیوفته که تورکان.… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۵ سریال نشاط زندگی
مهمت وقتی میبینه نشه تنهایی تو حیاط نشسته میره پیشش و باهاش حرف میزنه وقتی میفهمه دردش چیه بهش میگه هرچی شد میخوام اینو بدونی که تو همیشه یه پدر داری که حواسش بهت هست و میره که نشه خوشحال میشه. مصطفی رویاشو تو خواب میبینه که خواننده معروفی شده و تو یه کلوب در حال اهنگ خوندنه..… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۴ سریال نشاط زندگی
مراد به سردار میگه بریم بیرون آنها بعد از کلی دور ردن با ماشین میرن به سمت قبرستان که سردار میترسه. اونجا مراد به سردار میگه تصمیم گرفتم بشناسمت و ببینم آیلینو میتونی خوشبخت کنی یا نه اگه ناراحتش کنی همینجا یه قبر واست میگیرم و میام بالاسرت سردار میگه نه من خوشبختش میکنم خیالتون راحت..… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۳ سریال نشاط زندگی
مهمت پیش مصطفی میره و میشنوه که درباره یه ماشین داره از اینور اونور سوال میکنه. او باهاش صحبت میکنه درباره تغییر رفتار یهوییه و میگه لازم نیست پولتو الکی واسه همچین چیزهایی که زود از سرت میوفته خرج کنی جای درست واسه زن و بچه ات خرج کن مصطفی میگه اشتباه متوجه شدی.… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۲ سریال نشاط زندگی
شب تو حیاط نشه در حال آب دادن به گل هاست که امره پیشش میره و او ازش درباره کار کردن نو کافه میپرسه امره میگه از چیزی که فکر میکردم آسونتر بود ولی اگه زیاد ازم بخواین برم اونجا کار کنم ازتون شکایت میکنم نشه مسگه این چه حرفیه بالاخر همون داییته باید بهش کمک کنی!.… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۱ سریال نشاط زندگی
گوسفندی که مهمت برای افتتاحیه کافه سردار آورده بود فرار کرده و همه تصمیم میگیرن دو به دو برن طرفی و بگردن دنبال گوسفند. مراد با تورکان میره و باهاش حرفم میزنه و میفهمه که ماشین سنگین از علایق تورکانه. بعد متوجه میشن که گوسفندو مراد از قصد فراریش داده بود تا به اون بهونه باهمدیگه تنها بشن و حرف بزنن.… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳۰ سریال نشاط زندگی
نشه به همونجایی میره که فکر میکرده مصطفی رفته اونجا و میبینه حدسش درست بوده. سپس باهمدیگه حرف میزنن و مصطفی از نگرانیش میگه که میترسه اگه بره دانشگاه دیدش فرق کنه و اونو واسه خودش کم بدونه نشه میگه این چه حرفیه تو عشق همیشگیه منی حسم بهت همونجوریه که بار اول دیدمت مصطفی میگه نیاز دارم..… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۹ سریال نشاط زندگی
صالحه و روشا باهمدیگه در حال غذا درست کردن هستن و باهمدیگه خوب خوب همکاری میکنن سپس بحث مصطفی و نشه وسط کشیده میشه که سر بچه هاشون باهمدیگه کل کل میکنن. تو کافه سردار مراد نشسته که وقتی تورکان به اونجا میره مراد سراغش میره و حالشو میپرسه سپس پیشنهاد میده تا برن باهم غذا بخورن تورکان میگه…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۸ سریال نشاط زندگی
نشه که ناراحت و بهم ریخته ست برای دور شدن از استرس و ناراحتی افتاده به جون خانه و همه جا و میشوره. مصطفی هم اصلا حواسش نیست و تمرکز نداره که مهمت بهش میگه تو برو بیرون یه هوایی بخور من به مشتری میرسم. سردار به کافه رفته و اونجا در حال نصب کردن تابلوعه که برادر آیلین به اونجا میاد..… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۷ سریال نشاط زندگی
تورکان تو کافه سردار نشسته که برادر آیلین هم به اونجا اومده و با تورکان بحث و کل کل میکنه سپس وقتی تورکان روشو برمیگردونه و مراد اونو میبینه عاشقش میشه سردار میاد و آنها را باهمدیگه آشنا میکنه. مراد بعد از چند دقیقه واسه تورکان دسته گلی میفرسته به مناسبت عذرخواهی و لحظه آشناییشون که تورکان قبول میکنه…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۶ سریال نشاط زندگی
سردار بعد از کمی خلوت کردن با برادر آیلین از خونه بیرون میاد و برای آیلین پیغام میزاره که باید باهم حرف بزنیم با برادرت الان آشنا شدم! روشا با زینب به کمپ فیلمبرداری رفتن و اونجا میرن تو کانکس خودشون تا استراحت کنن که تاوقته نقش روبروش بیاد و باهم حرف بزنن و آشنا بشن…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۵ سریال نشاط زندگی
سودا به نشه میگه باید بیای شیفت وایسی او جا میخوره و میگه حتما باید بیام؟ نمیشه یه روز دیگه؟ اما سودا قبول نمیکنه و میگه نه من اینو شنیدم نه تو همچین چیزی ازم خواستی!و تلفنو قطع میکنه. نشه از مادرش کمک میخواد و میگه چجوری من برم؟ روشا میکه من که گفتم اون شیفت آخریش نیست سپس تصمیم میگیرن..… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۴ سریال نشاط زندگی
صالحه و نرمین کیکی دیگه درست کردن اما طعمش انقدر بد شده که حتی نمیتونن خودشون بخورن. صالحه یاد نشه میوفته و میگه فهمیدم چیکار کنیم او به نشه زنگ میزنه و میگه یکسر بره پیشش. او یه اسلایس کیکی که مونده را بهش میده بخوره و نشه از روی طعمش میگه که چیا تو کیک ریخته و نرمین مینویسه دستورشو..… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۳ سریال نشاط زندگی
نشه کنجکاو شده تا بفهمه چرا مصطفی دوست نداره به مراسم پلوخوری بره سپس میره پیش مصطفی و دوباره ازش میپرسه که چرا نمیخواد بره اونجا او میگه هیچی سپس با نشه درباره هم کلاسیش به اسم هاکان حرف میزنه و از اینکه همیشه بهش حسادت میکرده حرف میزده.… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۲ سریال نشاط زندگی
همگی وقتی متوجه نبود امره میشن سریعا به طرف خانه برمیگردن. نشه استرس داره و از اینکه نمیدونه امره کجاست و چیکار میکنه همش فکرهای بد میکنه. وقتی به خانه میرسن میبینن امره نشسته رو کاناپه و در حالیکه خوراکی میخوره بازی هم میکنه، همگی خیالشون راحت میشه.… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۱ سریال نشاط زندگی
سما لیست وسایل روشا را نوشته و میگه دیگه کارمون اینجا تموم شد میتونیم بریم. مصطفی سردار را تو سونا خشک پیدا میکنه و ازش میخواد تا برن پیش باباشون اما سردار میگه بیا یکم استراحت کنیم اما مصطفی به زور میبرتش. تورکان و صالحه به اتاق مزایده رفتن و نمیدونن که وسایل روشاست که به مزایده گذاشتن.… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲۰ سریال نشاط زندگی
شخصی به اسم عایشه گل که همسایه و دوست روشا و سماء بوده سما را تو کافه میبینه و میره پیشش و خبر میده که وسایل روشا را دارن تو مزایده میزارن سمت جا میخوره و سریعا میره خونه و ماجرارو برای روشا میگه که حالش بد میشه و بادش میزنن سپس تصمیم میگیرن تا باهمدیگه برن به جایی که وسایل روشا را به مزایده گذاشتن… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۹ سریال نشاط زندگی
نشه در خانه هنوز در حال درست کردن بادمجون شکم پر به روش مادرش هست تا بتونه همون طعم را دربیاره و همه ی تلاششو میکنه. صالحه پیش مصطفی رفته و باهاهش درد و دل میکنه و نشه حرف های اونارو میشنوه و در آخر تصمیم میگیره که دیگه دست از سر جنگیدن سر غذا با مادر شوهرش برداره… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۸ سریال نشاط زندگی
آیلین سر تمرینه که سردار پیشش میره و از خوندنش تعریف و تشویقش میکنه. نشه به مادرش زنگ میزنه و میپرسه چیشد؟ او میگه اون شوهر اوسگلت چیزی نفهمیده و نمیدونه نشه به دیدن سودا قطع میکنه و پیشش میره. سودا بهش میگه باید بریم شیله یه کنگره پرشکوه و باید بریم نشه جا میخوره و میگه منم باید بیام؟… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۷ سریال نشاط زندگی
صبح سر میز صبحانه بچه ها بدون گوشی اومدن که نشه با مصطفی استرس میگیرن که اگه بچهها تو این مسابقه ببرن چیکار کنن با جایزه هایی که قرار شده بدن نشه مصطفی زا آروم میگنه و میگه نترس بچه ها از پسش برنمیان نمیتونن تحمل کنن مصطفی میگه مطمئنی؟ او تایید میکنه و میگه آره من بزرگشون کردم مطمئنم… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۶ سریال نشاط زندگی
زلوف میگه من کارامو کردم دیگه میرم سپس مهمت بعد از رفتنش به نشه میگه که چیکار کنه تا دل صالحه را بدست بیارم نشه همون روشیو بهش میگه که به سردار گفته بود و ازش میخواد بره روغن زیتون بخره. مهمت میره روغن زیتون بهش میده اما واکنش خوبی از صالحه نمیبینه سپس دوباره به نشه زنگ میزنه… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۵ سریال نشاط زندگی
نشه میخواد آیلینو فراری بده که از خونه بره اما آیلین تو اتاق گیر میکنه. سردار با تورکان در حال حرف زدنه که بهش میگه میونه داداش با نشه خوب نیست شکرآبه تو کان جا میخوره و میگه چی؟ واقعا؟ چرا؟ و سریعا کاسه تخمه میگیره دستش تا واسش تعریف کنه همه چیزو. نشه آیلینو از طبقه بالا برده پایین و وقتی میخواد… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۴ سریال نشاط زندگی
سردار میره پیش مصطفی دم در مغازه و باهاش درد و دل میکنه و میگه که اونو با یه پسر دیده مصطفی میگه اون کی بود؟ سردار میگه گفت دوستمه ولی معلوم نیست واسه چی قرار گذاشته بودن که! سپس ازش میپرسه من چجوری دلشو بدست بیارم؟ مصطفی میگه چقدر کارت سخته آخه چجوری میخوای بدست بیاری؟… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۳ سریال نشاط زندگی
نشه یواشکی به معاینه بقیه مریض ها میره تا خانواده خودش او را نبینن او موفق هم میشه و لو نمیره. اما یکی از همکارهای نشه به اونجا میاد و به نشه میگه پسرتو مرخص میکنیم اورژانس یه تصادفی اومده قیامته و میره همگی از صمیمیت او با نشه جا میخورن و مصطفی از رفتارها و حرفهای نشه شوکه شده و بهش میگه تو حالت خوبه؟… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۲ سریال نشاط زندگی
نشه تو بیمارستان در حال کار کردنه که باید بره به جشن تولد دوست امره واسه همین بیمارستانو بدون گفتن به کسی میپیچونه و با امره میره به جشن. اونجا با مادر دوستهای امره گرم صحبت میشه با همدیگه درباره زندگیشان صحبت میکنند وقتی نشه از کارهایی که تو خونه انجام میده براشون میگه آنها تعجب میکنند.… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۱ سریال نشاط زندگی
صالحه از امره میپرسه که مادربزرگت امروز میره؟ او میگه نمیدونم فکر نکنم بره به این زودیا و میره. نشه تا میخواد به مصطفی بگه که من دارم میرم دانشگاه امره میاد و حرفش نصفه میمونه و نمیتونه بگه. تورکان به سردار میگه بعد از سر کارم میای دنبالم سردار میگه ببخشید چرا؟ تورکان میگه را نداره از این به بعد هرچی من گفتم.… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۰ سریال نشاط زندگی
نشه میخواد به مصطفی بگه که حامله نیست اما هر سری یا گوشی مصطفی زنگ میخوره یا یه اتفاقی میوفته که نمیتونه بگه وقتی میخواد به مصطفی بگه گوشی مصطفی زنگ میخوره که میبینن مادر نشه ست و به نشه میگه اومدم خونه تون اما کسی نیست کجایین؟ او میگه اومدیم ناهار بیرون برو خونه مامان صالحه تا بیایم.… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۹ سریال نشاط زندگی
مصطفی میره پیش مادرش تا درباره زایمان نشه باهاش حرف بزنه و بهش میگه نظر تو چیه؟ مصطفی درباره زایمان حرف میزنه اما صالحه درباره مراسم حرف میزنه که در آخر مصطفی منظورشو نمیفهمه و میگه تو از چی حرف میزنی؟ من حاملگی نشه را میگم! صالحه خوشحال میشه و او را بغل میکنه که مصطفی میفهمه نمیدونسته… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۸ سریال نشاط زندگی
مصطفی پدرش ازش درباره سردار میپرسه که با آیلین چی میشه رابطه اش او تو تخیلاتش بهش میگه که سردار به هیچ دردی نمیخوره و مغازه ای که میخواد بگیره معلوم نیست بتونه اصلا بچرخونه یا نه و رابطه اس با آیلینو نمیدونم چی میشه چون آیلین اصلا دکتر نیست و تو ذهنش خیالش راحت میشه چون واقعیتو به پدرش گفت… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷ سریال نشاط زندگی
سردار به پدرش میگه میخوام حرفمو بزنم دیگه اگه البته اجازه بدین و کسی تو حرفمون نپره! تورکان شروع کرده به حرف زدن درباره تسلط بر استرس که سردار کلافه میشه و یکدفعه میگه من و آیلین داریم ازدواج میکنیم اونا خوشحال میشن و تورکان آروم میگه همینو کم داشتیم! سردار میپرسه چیزی گفتی آبجی؟… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۶ سریال نشاط زندگی
نشه وقتی پیش سودا میره میگه باید چیکار کنم؟ سودا میگه چرا انقدر دیر کردی؟ حتما داشتی کارهای همیشگیتو میکردی یا غذا درست میکردی یا به خونه میرسیدی یا رفته بودی خرید یا شایدم با مادر شوهرت رفتی به این مهمونی های زنونه مسخره! نشه میگه نه واقعا تو فتوکپی بودم سپس سودا بهش سماره اتاق میده و میگه… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۵ سریال نشاط زندگی
نشه وقتی به خونه میره میبینه همه جا مرتبه و جا میخوره او نوشته ای مصطفی میبینه که بهش گفته خیالت راحت همه چیز روبراهه و به همش رسیدگی کردم نشه خوشحال میشه و میگه خوب الان میتونم به درسام برسم سپس میشینه تمام درساشو میخونه. فردای آن روز صبح زود به بیمارستان میره که بچه هاش وقتی به سر میز صبحانه میرن… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۴ سریال نشاط زندگی
دانشجوها نشه را فکر میکنن استاده و نشه هرچی میگه بهم نگین استاد منم مثل خودتونم آنها قبول و باور نمیکنن. سپس به اتاق یه مریض میرن و دانشجوها از نشه میخوان مریضو معاینه کنه او با دیدن پرونده پزشکی و پرسیدن سوال هایی ازش بهش میگه شما برای اینکه خسته شدی از یه خونه به خونه دیگه بری گفتی بیای بیمارستان به مریضی بزنی خودتو… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۳ سریال نشاط زندگی
نشه با مصطفی به کافه رفتن و اونجا بهش خبر میده که میخواد بره دوباره دانشگاه مصطفی که تو دهنش کیک گذاشته بود شوکه میشه و تا مرز خفگی میره که نشه کمکش میکنه تا بتونه نفس بکشه. آیلین و سردار آمپول به دستن و نمیدونن چجوری باید آمپول بزنن که وقتی آیلین میزنه به همکار پدر سردار اون مرد داد میرنه و آیلین از ترس از حال میره.… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲ سریال نشاط زندگی
مصطفی میره دم در خونه و به نشه میگه بپوش میریم بیرون نشه خوشحال میشه و همان موقع مادرش بهش زنگ میزنه که نشه میگه الان نمیتونم حرف بزنم میدونی چرا؟ مصطفی اومده میخواد منو ببره شام بیرون دیدی میگفتی اصلا از این کارها بلد نیست خیلیم بلده و تلفنو قطع میکنه که مادرش پشت تلفن با ترس میگه وای مصطفی حتما داره خیانت میکنه… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱ سریال نشاط زندگی
نِشِه زنیست که سالهای پیش برای خانوادهاش درس پزشکی را ول کرده و به خانه داری پرداخته او برای چندمین بار در خواب رویای پزشک بودن را میبیند و دوباره غذایش میسوزه زینب دخترش او را از خواب بیدار میکنه و میگه زندگی ما مثل بقیه نرمال نیست اینکه مدام غذا میسوزونی خستهام کرده!… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.