خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال حکم رشد از شبکه سه

سریال حکم رشد یک ملودرام پلیسی و‌ خانوادگی است که به موضوعات فرهنگی و آسیب‌ های اجتماعی توجه ویژه دارد. خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال حکم رشد را هر شب بعد از پخش می توانید در این مطلب مطالعه نمایید.

خلاصه داستان قسمت آخر سریال حکم رشد

ذبیح در عملیات است که مامان توران باهاش تماس می گیرد و می گوید خواب بد دیدم، خواب دیدم غلام وسط آتیشه… پیداش نمی کنم، برو دنبالش و این بار به خاطر من پیداش کن.
ذبیح ناچارا به خاطر مامان توران به در خانه غلام می رود و در می زند، سلطان می خواهد در را باز کند که غلام جلوی او را می گیرد و نمی گذارد در را باز کند. ذبیح که می داند او در خانه است باهاش حرف می زند و پیغام مامان توران را بهش می رساند و ازش می خواهد که آدم شود و بعد از گذشت مدتی می رود.

قسمت آخر سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال حکم رشد

غلام سر خاک نوید ۵۹ رفته است و تا دم دمای صبح همان جا می ماند و بعد از آن به سمت محل می رود.
ذبیح از خانه بیرون می آید و می رود که غلام پشت سرش به در خانه او می رود تا مامان توران را ببیند. سلیم از مامان توران خداحافظی می کند و در حیاط را باز می کند که با غلام رو به رو می شود و او سریعا به داخل می رود که مامان توران بدون انداختن نیم نگاهی بهش به داخل خونه می رود.
غلام بعد از راهی کردن سلیم در حیاط خانه ذبیح را می بندد و پشت در داخلی خانه می ایستد و می گوید اومدم واسه خداحافظی و دست بوسی…

قسمت 26 سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت ۲۵ سریال حکم رشد

زهره به اداره پلیس رفته و درباره پرونده محبوبه باهاش حرف می زند و‌ ذبیح می گوید بیا باهاش حرف بزن بلکه سر عقل بیاد و دست از این کاراش برداره…
ذبیح، همسرش زهره را به اتاقی که محبوبه در آن است، می برد. زهره بهش می گوید که چرا به این جا رسیدی ولی محبوبه خون به مغزش نمی رسد و فقط چرت و پرت می گوید.
محبوبه از جاش بلند می شود و می گوید که من از قصد تو همه این سال ها به سلیم کلیه ندادم و انداختم گردن هاشم… بخاطر این که بهت حسودی می کردم، همیشه تو خوش بودی و من ناخوش تو همه چی داشتی ولی همیشه برا من همه چی نصف بود…

قسمت 25 سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت ۲۴ سریال حکم رشد

ذبیح در حال حرف زدن است که زهره صدایش می کند و می گوید آقا غلام آمده، ذبیح سریع از خانه بیرون می رود و پشت سرش سلیم هم می رود.
غلام به او می گوید که اومدم باهات خصوصی حرف بزنم و باید بریم یه جایی که تنها تنها باشیم…
مامان توران به زیارت رفته است و کنار ذبیح گریه می کند تا کمی سبک بشود.
غلام و ذبیح با هم به یک جای خلوت رفته اند، از ماشین پیاده می شوند، غلام ازش می پرسد که از کجا فهمیدی نعنا با یکی از وانت ها رفته و خودش را می خواهد سوغاتی به ذبیح بدهد تا حکم تعقیب نعنا را لغو کند و اموالش را مصادره نکند.

قسمت 24 سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال حکم رشد

سروان نصیر به کلانتری رفته است و به اتاق سرهنگ پاشا می رود و جای خالی اش را می بیند که بی سیم می زنند و می گوید سوژه مورد نظر رویت شده و او به سرعت می رود.
آن ها به در خانه فرید نادری نوچه زیبا چاپاری رفته اند تا دستگیرش کنند، او قصد فرار کردن دارد که مامور ها سریعا او را می گیرند و با خودشان می برند.
نعنا با پول های غلام به آرامگاه اسفند رفته و آن جا شمع های جلوی عکس اسفند برادرش را روشن می کند و با او شروع به حرف زدن می کند و می گوید غلام الان تو مشتمه ولی اون به تنهایی داغ دلمو آروم نمی کنه و باید ذبیح را هم بکشم…

قسمت 23 سریال حکم رشد

 

خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال حکم رشد

نوچه های پروفسور، نوید ۵۹ را از دستاش آویزون کرده اند و پروفسور برای او کری می خواند که نعنا در را با لگد می شکند و به داخل می رود. پروفسور شوکه می شود که او می گوید راسته می گن تو محلی که کلانتر نباشه… قورباغه هفت تیر کش میشه…
نوچه های نعنا همگی بر سر پروفسور و آدم هاش می ریزند و تا جایی که می خورند، کتکشون می زنند.
پلیس ها خانه زیبا چاپاری را زیر نظر گرفته اند اما همسایه ها می گوید که چند وقتی میشه کسی این جا رفت و آمد نداره و آن ها ناراحت هستند که آدرس دیگری به اسم آن ها ثبت نشده است.

قسمت 22 سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال حکم رشد

نوید ۵۹ به در خانه پروفسور رفته است و با چاقوی در آن جا را باز می کند و آروم به داخل می رود. بالای سر پروفسور که می رسد، شیشه ای را از داخل جیبش در می آورد و به زور تو دهن او می ریزد و حرف های می زند که به نظر میاد او رفته زیر بلیط افشین کافر و بعد از خفه شدنش می رود که اقدس و پسر دیگری او را می بینند. نوید ۵۹ با آرامش از خونه بیرون می آید اما اقدس با دیدن جنازه برادرش شروع به جیغ کشیدن می کند.
نوچه های افشین، جنازه سودابه را در باغ خاک کرده اند، زیبا فکر می کند ذبیح او را کشته و افشین کافر هم تایید می کند و می گوید فردا بعد از پخش کردن فیلم اعلام می کنیم که سودابه مفقود شده و بعدش جنازه رو از خاک می کشیم بیرون و می اندازیم گردن ذبیح…

قسمت 21 سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت بیستم سریال حکم رشد

بلافاصله بعد از رفتن عالیه خانم، ذبیح و زهره از راه می رسند که سلیم شوکه شده و ترسیده از جایش بلند می شود و مقابل آن ها می ایستد…
زهره با دیدن سلیم جلو می رود و حالش را می پرسد که سلیم با حال بد به داخل خانه می رود و سعی می کند سودابه را بیرون کند اما او شروع به داد و بیداد می کند که ذبیح و زهره با شنیدن صدای دختر به داخل خانه می روند.

قسمت بیستم سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت نوزدهم سریال حکم رشد

نوید سوار موتور می شود و به سمت کلانتری محل می رودنصیر در حال دستور دادن به نیروهایش است که فراز به آن جا می رود تا باجناب سرهنگ پاشا حرف بزند، نصیر بهش می گوید بی احتیاطی کردی به این جا اومدی فقط باید زنگ می زدی که فراز می گوید کارمهمی بود، میشه صدام رو برای سرهنگ بفرستید و با هم به داخل اتاق می روند، نوید که دم کلانتری ظاهرا زاغ سیاه فراز را چوب میزند، مشکوک نگاه می کند و می رود.

قسمت نوزدهم سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت هجدهم سریال حکم رشد

غلام با موتورش به خانه رفته است و به داخل می رود اما کلاه کاسکتش را بر نمی دارد و در خانه قدم بر می دارد که نوچه های افشینبهش حمله می کنند و بعد از کمی کتک کاری خود افشین کافر از پشت بهش چاقو می زند و فرار می کنند که غلام هم یک چاقو به افشینمی زند تا اجازه فرار بهش ندهد.

نوید ۵۹ به سمت غلام می رود و کلاه کاسکتش را بر می دارد که به جای غلام، ذبیح را می بیند.

 

قسمت هجدهم سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت هفدهم سریال حکم رشد

نامی که از تیراندازی ترسیده، روی تخت خوابش برده و حالش بد است، غلام می خواهد آن ها را به خانه بفرستد که سایه می گوید تا وقتی که این زن این جاست من از این جا نمیرم …
غلام با اعصاب خورد از اتاق بیرون می رود که مامان توران بیرون می رود و می بیند که محبوبه هم کنار غلام نشسته است. مامان توران به آن ها می گوید اگر این جا ناامنه برای بچه های محبوبه هم ناامنه که قبل از غلام، محبوبه می گوید من و بچه هایم به این وضع عادت داریم و غلام هم می گوید من حرفمو زدم باید از این جا برین و خودش هم می رود.
مامان توران به داخل خانه می رود و بچه های محبوبه را حاضر می کند و خودش را هم مجبور می کنه تا با هم به هوا خوری بروند.

قسمت هفدهم سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت شانزدهم سریال حکم رشد

ذبیح در حال بردن همکارش که سرش در دعوای بین آدم های غلام و افشین کافر آسیب دیده را به خانه می رساند و می گوید حسابی مراقب خودش باشد تا به کار هایشان برسند.
نصیر همکار ذبیح به خانه می رود اما داخل حیاط باندپیچی سرش را باز می کند تا زن و بچه هایش نگران نشوند که میترا همسرش با دیدنش حسابی نگران می شود و او سریع آرامش می کند و به داخل می روند که می بیند خانواده اش برای تولدش سوپرایزش کرده اند و حسابی شوکه و خوشحال می شود.
سرهنگ پاشا به خانه می رود که زهره را در حیاط می بیند. زهره از او می پرسد تو از کی می دونستی غلام زن و بچه داره و بعد هم ماجرای دزدی گوشی سلیم را تعریف می کند ازش می خواهد که سر به سر سلیم نگذارد.

قسمت شانزدهم سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت پانزدهم سریال حکم رشد

ذبیح در اداره پلیس مشغول کار است که بر روی گوشی اش پیام می آید و با دیدن عکس غلام و محبوبه بهم می ریزد و به سرعت به خانه محبوبه می رود.
محبوبه بیرون می آید و تلاش می کند که هی حلقه دستش را نشان بدهد و غلام هم پشت سر او بیرون می آید، ذبیح می گوید اومدم بهت اطلاع بدم که اگه خلاف بری تو رو هم دستگیر می کنم و می رود.
بعد از رفتن ذبیح، غلام برای این که همه چیز طبیعی تر باشه تصمیم می گیرد محبوبه را با خودش به خانه اش ببرد و او هم از خدا خواسته چشم می گوید…

قسمت پانزدهم سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت چهاردهم سریال حکم رشد

نوید ۵۹ از نقطه ضعف ذبیح که مامان توران است، استفاده می کند و به او التماس می کند که هر طور شده از محل بره تا غلام مریضیشو دوا درمون کنه و چند سال بیشتر زنده بمونه…
ذبیح به همراه نوید ۵۹ به خانه غلام می رود و با او حرف می زند و از بچگی هاش می گه و می خواهد غلام رو راضی کنه درمانش و شروع کنه، غلام روی خوش بهش نشون نمیده که ذبیح هم دست بالا می گیرد و می گوید که از فردا همه چی عوض میشه و بهتره درمانتو شروع کنی می خوام وقتی بهت دستبند می زنم قوی باشی نه حریفی که هیچ قدرتی نداره…

قسمت چهاردهم سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت سیزدهم سریال حکم رشد

غلام با رسیدن نوید ۵۹ او را بغل می کند و می گوید افشین کافر را زدم و حسابی خوشحالی می کند.
پلیس ها برای بازجویی و پیگیری پرونده افشین به بیمارستان رفته اند، اما او می گوید که نه شکایتی دارم نه می دونم کی این بلا رو سرم آورده اما پلیسی که با او حرف می زند، می گوید این پرونده باز هست تا تحقیقات کامل شود.
افشین به یکی از نوچه هایش می سپارد که چشم از غلام برندارد و حواسش باشد که همان لحظه زیبا با عصبانیت از راه می رسد و چند تا فوش نثار نوچه های بی خاصیتش می کند.

قسمت سیزدهم سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت دوازدهم سریال حکم رشد

ذبیح خودش زنگ در خانه غلام را می زند تا دستگیرشان کند. غلام به سلطان التماس می کند که برود و خودش را نجات دهد.
با جواب ندادن آن ها پلیس ها از بالای دیوار به داخل می روند. نوید ۵۹ به منصور می گوید که غلام را روی دوشش بیاندازد و از در پشتی و مخفی خانه غلام فرار می کنند. پلیس ها بعد از گشتن کل خانه با دست خالی از آن جا می روند.
نوید ۵۹ به داخل خانه می رود و به خواهرش و مامان توران می گوید غلام داره می میره و الان به شما نیاز داره که حسابی نگران می شن و به سراغش می روند.

خلاصه داستان قسمت یازدهم سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت یازدهم سریال حکم رشد

سودابه به داخل خانه غلام رفته است که منصور و نوچه های غلام را می بیند و پشت دیوار قایم می شود.
بعد از رفتن آن ها خودش را به سلطان می رساند و بهش کارت بانکی را می دهد و ازش می خواهد که فرار کند تا دست افشین و زیبا بهش نرسد.
سلطان به حرف های سودابه گوش نمی دهد و می گوید غلام به من پناه داده به آدم فروش پناه داده توام هر چه سریعتر برو از این جا بیرون…
فراز به همراه یک نفر دیگر دم یک آرایشگاه رفته است و به صاحبش می گوید که از غلام برایت خبر آوردم و به داخل می رود و به خاطر آدم فروشی او را کتک می زند که مامور ها سر می رسند.

قسمت یازدهم سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت دهم سریال حکم رشد

ذبیح در خانه فراز را می بیند و یقه اش را می گیرد که به ذبیح التماس می کند چیزی به مادرش نگوید و او هم بهش فرصت می دهد تا هر چی از اراذل و اوباش محله می داند به او بگوید اگر نه حسابش را می رسد.
ذبیح در حیاط خانه نشسته است که زهره به کنارش می رود و باهاش شروع به صحبت می کند تا هم خستگی اش در شود هم باهم درد و دل کنند.
نوید در خیابان با موتور می رود و مشخص است که حسابی نگران زندگی خواهرش است.

قسمت دهم سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت نهم سریال حکم رشد

محبوبه می گوید همه این کار ها رو به خاطر چزوندن ذبیح انجام می دم و برای هیچ کدومش خجالت نمی کشم و انقدر اسم ذبیح را می آورد که غلام کلافه می شود و می گوید حالم از اسم ذبیح بهم می خورد و خودمم ازش داغ دارم.
محبوبه اصرار می کند که هر طور شده به صورت اسمی به این کار رضایت بده اما غلام می گوید حتی اگر منم راضی بشم، مامان توران رضایت نمی دهد که محبوبه با شاخ و شونه کشیدن او را وادار به سکوت می کند و می گوید آب رو آتیشی که ذبیح تو دلم روشن کرده باش و اگر نکنی خیلی بی رحم می شم و تورو هم آواره زندون می کنم، تو و ذبیح هر دو تون شوهر منو کشتید و می رود.

قسمت نهم سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت هشتم سریال حکم رشد

زهره ماشین گرفته تا به مراسم هاشم برود، مامان توران را صدا می کند که ذبیح هم از پله ها پایین می رود تا با آن ها برود که مامان توران و زهره کمی دست دست می کنند اما در آخر به او می گویند که مراسم خانه غلام است و سلیم هم دیشب همان جا مونده است.
ذبیح وا رفته روی مبل می نشیند و آن ها نیز حرکت می کنند و می روند، بعد از مدتی ذبیح خودش به تنهایی می رود که به محض ورود کنار بچه هاشم می نشیند که محبوبه شروع به سر و صدا می کند و غلام جلویش می ایستد و از ذبیح می خواهد که بیرون برود، جمع بهم می ریزد که مامان توران به ذبیح علامت می دهد تا برود و سلیم به دنبال پدرش می دود تا سوئیچ ماشین را به او بدهد و بعد از رفتن او مراسم تشییع جنازه هاشم برگزار می شود.

قسمت هشتم سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت هفتم سریال حکم رشد

نوید ۵۹ از زندان آزاد شده است و به غلام می گوید که باید بیشتر حواسش به محل باشد و کمتر دم پر او پیدایش شود اما ۵۹ نگران اومدن ذبیح و با غلام سر رفتن و موندن کل کل می کند که منصور از راه می رسد و خبر فوت هاشم شوقی را به غلام می دهد.
منصور به غلام می گوید که هاشم در محل با ماشین تصادف کرده و مرده است.

قسمت هفتم سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت ششم سریال حکم رشد

ذبیح در حیاط خانه ایستاده است که زهره به کنارش می رود و با هم سوار ماشین می شوند تا داخل ماشین حلیم بخورند که سلیم اذیت نشود، ذبیح شروع به صحبت می کند تا زهره را راضی به پذیرفتن حکمش کند.
زهره قول می دهد که پشت ذبیح بایستد اما با این وجود باز هم نگران حال مامان توران است.
ذبیح پیشنهاد می دهد که خانه شان را به همان محل ببرند که زهره عصبی می شود و حسابی نگران ذبیح است که مبادا کشته شدنش را ببیند.

قسمت ششم سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت پنجم سریال حکم رشد

غلام سعی می کند مانع داخل شدن ذبیح بشود و به محضی که فراز فراری میشه ذبیح به دنبالش می دود اما پیدایش نمی کند.
غلام به کلانتری احضار شده است اما با پررویی و برخورد درست با ذبیح از اون جا نجات پیدا می کنه و در آخر می گوید من از ذبیح شکایتی ندارم که باعث عصبانیت همکار ذبیح می شود.

قسمت پنجم سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت چهارم سریال حکم رشد

سایه همسر غلام روی تاب کنار استخر در حیاط نشسته است که غلام به کنارش می شود و سایه شروع به حرف زدن می کند و پای عشق قدیمی غلام را به میان می کشد و با هم شروع به بحث می کنند اما غلام می گوید که این قصه تموم شده و برای این که شما در امان باشید زیاد نمیام…
سایه از مامان توران و ذبیح حرف می زند که غلام عصبی می شود و می گوید ذبیح مامان توران و به من می بازه و به سمت پسرش که به حیاط آمده می رود و او را بغل می کند و بعد از مدتی می رود.

قسمت چهارم سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت سوم سریال حکم رشد

آقایی روی صندلی چرخدار نشسته است و حالش حسابی گرفته است که شخص دیگری به اسم افشین کافر که او را داداش خطاب می کند، می گوید امروز روی سر غلام آوار میشیم تا کسی جای شما را در این محل نگیرد و بهش امیدواری می دهد.

قسمت سوم سریال حکم رشد

خلاصه داستان قسمت دوم سریال حکم رشد

ذبیح به اتاق پسرش رفته و می خواهد با او حرف بزند که مشغول بازی می بیندش و تحریکش می کنه تا با هم مچ بندازند و بخاطر این که به او ترحم نکند، مچش را می خوابوند و بعد از آن او را در آغوش می کشد. سلیم پسرش در آغوش پدرش از شرایط بیماری اش گله می کند و بعد از کمی بغض درباره غم داغ عمو خسرو و عمو محسن سوال می کند که ذبیح می گوید غم هر دو به نحوی منو درگیر کرده و تو خاطرات گذشته خسرو بعد از کلی اجرای نمایشی روی دیوار مرگ که کف زمین غرق در خون بود را مرور می کند و شروع به توضیح برای پسرش می کند.

خلاصه داستان قسمت اول سریال حکم رشد

مردی که چهره اش مشخص نیست، کلاه کاسکتش را روی صورتش می گذارد و سوار بر موتورش بر روی یک دیوار چوبی که به آن دیوار مرگ هم می گویند حرکت می کند. بعد از مدتی خسته می شود و سر جایش می نشیند که گوشی همراهش زنگ می خورد و کسی آن طرف خط می گوید ردش را زدیم و حکم تیرش آمده است که مرد بعد از شنیدن این حرف ها گوشی اش را قطع می کند و می رود.

قسمت اول سریال حکم رشد

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا