خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی تازه عروس yeni gelin

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی تازه عروس (yeni gelin) را دنبال کنندگان این سریال قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال ترکی تازه عروس، سریال کمدی و محبوب ترکی است که پخش آن در سال ۲۰۱۷ از شبکه Show Tv ترکیه آغاز شد و در طی ۳ فصل در سال ۲۰۱۸ به اتمام رسید. این سریال در حین پخش به محبوبیت زیادی دست پیدا کرد به طوری که بعد از اتمام سریال توسط کشورهای زیادی خریداری و پخش شد. بازیگران و عوامل حرفه‌ای این سریال نیز از دلایل محبوبیت این سریال بود. اسامی بازیگران این سریال عبارتنداز؛ جسیکا می (jessica may)، مصطفی آوکیران mustafa avkiran، تولگا مندی tolga mendi و… .

سریال ترکی تازه عروس

خلاصه داستان سریال تازه عروس

بلا دختر جوان و زیبایی از خانواده‌ای اشرافی است. پدر او سفیر ترکیه در اسپانیا و مادرش از خانواده‌ای بسیار قدرتمند از اسپانیا است. بلا در دانشگاه با پسری به نام هازار آشنا می‌شود. هازار از خانواده‌ای بسیار سنتی و قبیله‌ای از اهالی شهر آدانا است. خانواده‌ی او به نام بوزوک، قبیله‌ای هستند که به رسم و رسوم خود بسیار معتقدند و آن‌ها را با جدیت اجرا می‌کنند. بلا و هازار با اینکه از لحاظ خانوادگی و شخصیتی بسیار متفاوت هستند؛ وارد رابطه عاشقانه‌ای می‌شوند. این دو نفر بعد از سه سال رابطه در حین تحصیل، تصمیم به ازدواج می‌گیرند، بدون اینکه والدین‌شان را در جریان بگذارند ازدواج می‌کنند و زندگی جدیدشان را آغاز می‎کنند. بلا که اکنون همسر هازار است به همراه او به شهر آدنا می‌رود و از رفتن به این شهر بسیار خوشحال و هیجان‌زده است اما آشنا شدن او با خانواده هازار باعث می‌شود همه چیز جوری که او انتظار دارد پیش نرود. خانواده هازار با ازدواج او با بلا مخالف هستند چرا که هازار از قبل با دختری به نام دیلان از قبیله‌ای دیگر برای پایان دادن دشمنی بین این دو قبیله نامزد شده بود و حالا که هازار دیگر نمی‌تواند با دیلان ازدواج کند دشمنی بین این دو قبیله شدت می‌گیرد. همچنین بلا دید مدرنی به زندگی دارد که با روش زندگی زنان خانواده متفاوت است و بلا متوجه می‌شود که به عنوان عروس خانواده جایگاه خوبی ندارد و باید مانند یک خدمتکار زندگی کند.


 

قسمت ۱۹۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۹۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۹۲ سریال تازه عروس

نازگل با هژا دعوا میکنه و میگه معلوم هست داری چیکار میکنی؟ بگو دیگه! بگو از قصد میخواستی منو خونه و زندگیمو آتیش بزنی! هژا با عصبانیت میگه آره من کردم از قصد انجام دادم! نازگل داد میزنه و میگه چی داری میگی؟ واسه چی؟ هژا میگه چون به قول هایی که بهم داد عمل نکرد! نازگل میگه چه قولی داده بود مگه؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۹۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۹۱ سریال تازه عروس

بلا پیشه قلندر و کامل میره و بهشون با دلخوری میگه شما انگار نه انگار که پدربزرگ این بچه هستیم همش در حال تخته بازی کردن و ازشون میخواد تا حداقل برای نوحه شان داستانی بگم سپس به اتاقش میره آنها به اتاق بالا میرن بهشون میگه هر کدومتون بتونه منو بخوابونه با داستانی که میگه اون برنده است….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۹۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۹۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۹۰ سریال تازه عروس

همگی با عجله بلا را به بیمارستان میرسونن. پرستارها میان و بلا را به داخل بیمارستان میبرن که بلا وقتی پیش دکتر میرسه یکدفعه میشینه روی برانکارد و میگه نشد خیلی طول کشید! هازار میگه چی؟ بلا میگه خیلی کندین! اینجوری که نمیشه! سپس به دکتر میگه ببخشید خانم دکتر من درد ندارم فقط مانور زایمان بود….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۸۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۸۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۸۹ سریال تازه عروس

هازار را به بازداشتگاه میبرن که بعد از چند دقیقه قلندر و کامیل میرن به اونجا و میپرسن که چیشده؟ باز چرا افتادی اینجا؟ هازار میگه نمیدونم باباجون من رفتم میوه گلابی توت فرنگی برای بلا پیدا کنم و وقتی خواستم برگردم که به بلا بدم میوه رو خودم اینجا دیدم! قلندر و کامیل با کلافگی بهش نگاه میکنن….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۸۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۸۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۸۸ سریال تازه عروس

هازار و بلا در کلاس پیلاتس بارداری در حال تمرین هستن که هازار مدام از حرکت ها ایراد میگیره و به مربی میگه میشه اینارو بلا انجام نده؟ واسش خطرناکه! مربی میگه من اینجا مربی هستم و میدونم چی خوبه چی بد سپس بعد از چند دقیقه باران و شیرین به اونجا میان و میگن ما هم تازه ثبت نام کردیم میتونیم بیایم؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۸۶ و ۱۸۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۸۶ و ۱۸۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۸۶ و ۱۸۷ سریال تازه عروس

بلا با خودش نازگل را به مرکز مشاوره میبرد تا درمانش را شروع کنه و بتونه خشمشو کنترل کنه. وقتی به اونجا میرن دکتر بهشون پیشنهاد میده تا تو درمان گروهی شرکت کنن و با خودش اونارو میبره تو جلسه گروهی. نفر اول یه زن هستش که میگه من برای اینکه مادر خوبی باسم برای دخترم هرچیزی که میخوادو واسش میخرم و انجام میدم…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۸۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۸۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۸۵ سریال تازه عروس

بلا با گریه بهشون میگه که هازار پاهاشو هنوز حس نمیکنه و قلندر و کامیل برای اینکه بلا آروم بشه میخوان از اونجا ببرنش که هازار یکدفعه صداش میزنه و میگه نرو همگی برمیگردن که میبینن هازار رو پاهاش ایستاده و تا دم در اومده همه ی اونا شوکه میشن و بلا با خوشحالی میگه تو رو پاهاش وایسادی!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۸۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۸۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۸۴ سریال تازه عروس

قلندر به بلا میگه یکبار دیگه درباره این موضوع باهات حرف میزنم و ازت میپرسم که کی باهات اونجا بوده؟! خان با لباس های ورزشی هاکی رو یخ به اتاقشان میرن که نازگل بهخان میگه یعنی انقدر من وحشی و ترسناکم که خودتو قرنطینه کردی؟ و از خان عذرخواهی میکنه که نازگل عذرخواهی میکنه و میگه دفعه آخرم بود…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۸۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۸۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۸۳ سریال تازه عروس

بلا و شیرین یه جشن دخترونه تو خونه گرفتن که از بین دخترها یه زن برای عمو مسلم پیدا کنن بلا میگه فکر نمیکردم همچین پارتی میشد تو این عمارت گرفت شیرین میگه ما آدانایی هستیم نفر اول تو پارتی گرفتن بلا میگه فکر نمیکردم همچین دخترهایی داشته باشه طایفمون شیرین میگه ولی هم طایفه ما نیستن…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۸۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۸۲ سریال تازه عروس

معتبر و بقیه تو آلاچیق نشستن و در حال صبحانه خوردنن که نازگل میشه اینا همش نقشه مامان آسیه ست! خان به اونجا میره و میگه شما هرکاری میخواین بکنین من دیگه نمیتونم اینجا بمونم و میخوام برگردم به عمارت پیش بابام! معتبر میگه چی؟ حالا گوکان یه چیزی ولی تو چرا؟ مادرتو میخوای تنها بزاری؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۸۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۸۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۸۱ سریال تازه عروس

آسیه با ذوق میره پیش قلندر و میگه من حاضرم قلندر میگه واسه چی؟ کجا؟ آسیه میگه خرید عروسی دیگه! قلندر میگه من اونجوری جلوی عایشه گفتم از سن و سالمون گذشته دیگه جشن عروسی چیه دیگه! آسیه میگه یعنی لباس عروس نپوشم؟ تازه بقیه عروسم ندارم! قلندر میگه باشه ولی من نمیتونم بیام چون شگون نداره…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۸۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۸۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۸۰ سریال تازه عروس

معتبر و بقیه در حال خوردن صبحانه تو الاچیق عمارت دوران ها هستن که نگهبان ها باران را به اونجا میارن و میگن اینو وقتی داشت وارد عمارت میشد گرفتیمش معتبر میگه بندازش تو کوچه! باران میگه بزار وقتی کارت دعوتو بهتون بدم هم اینجوری میگین! سپس کارت دعوت عروسی آسیه و قلندر را بهشون میده…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۷۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۷۹ سریال تازه عروس

عسل میخواد صورت هازار را با تیغ اصلاح کنه که بلا با دیدن اونا مدام سر و صدا میکنه و حواسشونو پرت میکنه تا جلوی کار اونارو بگیره هازار بهش میگه بلا یخورده آروم‌تر عسل تیغ دستشه خطرناکه! بلا به کارش ادامه میده که هازار عصبی میشه و خمیر اصلاح را از روی صورتش تمیز میکنه و میگه اصلا نخواستم…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۷۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۷۸ سریال تازه عروس

ترکمن و آسیه با خدمتکارها بالا سر بلا وایسادن و هازار میگه که ببرنش به بیمارستان اما آسیه میگه چیزی نیست بزار الان فشارشو میگیرم بعد که به هوش اومد میبریمش هازار کلافه میشه و میگه الان باید ببریمش هم مریضی فشار داره هم حامله ست! بعد از چند ثانیه بلا به هوش میاد که همگی خوشحال میشن…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۷۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۷۷ سریال تازه عروس

قلندر از باران میپرسه و میگه واقعا دخترم معتبر را انتخاب کرد؟ باران تایید میکنه و میگه زن ها همه دست به یکی شدن! اوکسانا به اتاق هازار و بلا میره و شروع میکنه با هازار تمرین هارو انجام دادن هازار به خودش میاد و با کلافگی میگه با نفس عمیق کشیدن الان من رو پاهاش وایمیستم؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۷۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۷۶ سریال تازه عروس

آفت از در پشتی اتاق نارگل میخواد بیرون بره که میرینه خان سرشو روی پا هژا گذاشته و دلبر و عسل در حال باد زدن آنها هستن آفت سریعا نازگل را صدا میزنه. نازگل با دیدن اون صحنه عصبی میشه و بچه هاشو صدا میزنه و آفت میگه چیکار میخوای بکنی؟ نازگل میگه میخوام برم آفت میگه از دل برود هر آنچه از دیده رود!… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۷۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۷۵ سریال تازه عروس

بلا میبینه ترکمن خودشو دار زده او جیغ میکشه و از بقیه کمک میخواد ترکمن ازش میخواد ولش کنه اما بلا میگه ولت نمیکنم سپس اونو رو هوا میگیره ترکمن وقتی میبینه واقعا داره خفه میشه به بلا میگه دارم میمیرم کمک کن! بلا داد میزنه و قلندر و بقیه به اونجا میرن که با دیدن ترکمن اونو نجات میدن…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۷۴ سریال تازه عروس

قلندر که حالش بده رو زمین افتاده و نشسته که هازار و بلا پیشش میرن و ازش میپرسن که چیشده قلندر میگه من دارم از دوریش میسوزم و شروع میکنه ازحال بدش میگه بلارو. هازار فکر میکنن که به خاطر مامان معتبر داره آه و ناله میکنه اما بعد از کمی حرف زدن باهاش متوجه میشن که…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۷۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۷۳ سریال تازه عروس

در حمام دلبر در حال شستن گوکان و هژا در حال شستن خان هستن. هژا از پوست خان تعریف میکنه و میگه مثل ابریشم میمونه و نمیتونم آب داغ بریزم شاید بسوزه. وقتی از حمام بیرون میان خان میگه اگه نازگل بفهمه پوستمو میکنه! همان موقع نازگل و آفت و بلا از پشت سر بهشون نزدیک میشن…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۷۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۷۲ سریال تازه عروس

بلا حالش بده و به خاطر رفتن مامان معتبر داره غصه میخوره و ناراحته و به خاطر اینکه مامان معتبر داره وسایلشو جمع میکنه تا از اونجا بره کلافه ست که هازار باهاش حرف میزنه تا آروم بشه و میگه مامان معتبر تو سال چندبار میره و بعد دوباره میاد ما عادت کردیم تو هم سعی کن عادت کنی دیگه…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۷۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۷۱ سریال تازه عروس

عروس ها خدمه هارو به اتاق نازگل میبرن و نازگل شروع میکنه باهاشون حرف زدن و میگه با رئیستون چجوری حرف میزنین؟ دلبر میگه رسمی نازگل میگه نه غلطه باید بگی با کدوم رئیس؟ با ما باید رسمی حرف بزنی اما با شوهرهامون باید با تن صدای خیلی پایین حرف بزنین و به چشماشون نگاه نمیکنین!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۷۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۷۰ سریال تازه عروس

شیرین از خرید در حال برگشت به خانه ست که باران با دیدنش سریعا شمع های میز شام را روشن میکنه و با میزی که چیده او را سورپرایز میکنه شیرین شوکه میشه و میگه اینا واسه چیه؟ باران میگه واسه روزیه که بهم یه شانس دادی تا خودمو بهت ثابت کنم شیرین میگه آهان اون شبیه میگی که بعدش همه اومدن مچمونو گرفتم آره؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۶۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۶۹ سریال تازه عروس

معتبر در حال حرف زدن برای مردم هست تو خونه و عایشه ازش فیلم میگیره که معتبر میگه من هیچی نبودم اگه به اینجا رسیدم به خاطر شما مردمه همان موقع قلندر به اونجا میاد و میگه آره معتبر تو هیچی نبودی و نیستی! این حرفا چیه آخه؟اون حرفا چی بود که جلوی مردم میزدی؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۶۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۶۸ سریال تازه عروس

بچه ها کنار دریا دراز کشیدن و تشنه شون شده و نمیدونن باید چیکار کنن خان میگه این همه واسش رقصیدیم ولی یه لقمه نون بهمون نداد. آنها تلاشش میکنن تا یه نتیجه ای برسن که از اونجا فرار کنن. زن های قلندر از پشت در اتاق کامیلا میرن آروم آروم صداش میزنن کامیلا بهشون میگه من دارم تلویزیون میبینم…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۶۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۶۷ سریال تازه عروس

بچه ها نشستن و حسابی گرسنه هستن و نمیدونن باید چیکار کنن. سیبرکلی زنگ میزنه و خان جواب میده و باهاش خوب فرار نمیکنه سیبرکلی بهش میگه خوب من میخواستم بگیم شام مرغ میخواین یا گوشت حالا که اینجوری گفتی منصرف شدم و تلفن را قطع میکنه. گوکان کلافه میشه و باهاش دعوا میکنه…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۶۶ سریال تازه عروس

بچه ها را سیبرکلی به یک جای متروکه کنار دریا برده. خان اول از همه به هوش میاد و با دیدن اونجا شوکه میشه او همه را بیدار میکنه و میگه اینجا چخبره؟ گوکان و خان فکر میکنن مردن و اونجا هم بهشته انها در حال کل کل با زن هاشون هستن که بلا عصبی میشه و میگه ساکت بشین مارو دزدیدن آوردن اینجا!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۶۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۶۵ سریال تازه عروس

زن های عمارت به دنبال زنی می روند که بچه نازگل و خان را دزدیده و بین زمین های کشاورزی می روند. وسط چادرها اونو گم میکنن و دستپاچه میشن در آخر به قلندر زنگ میزنن و ماجرارو میگن و ازش میخوان تا بیاد بچه را پیدا کنه. باران تو پارک پشت درخت پنهان شده که گوکان و خان میرن پیشش و میگن چیکار میکنی؟ ب…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۶۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۶۴ سریال تازه عروس

هازار وقتی از خواب بیدار میشه میخواد آروم از اتاق بیرون بره که بلا از خواب بیدار نشه اما از اونجایی که پاهاش لمسه بلا از خواب بیدار میشه و میخواد کمکش کنه تا سوار ولیچرش بشه که هازار میگه نکن بلا تو نمیتونی بارداری برای بچه خوب نیست. سپس برادرهایش می‌آیند و بهش کمک می کنند….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۶۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۶۳ سریال تازه عروس

هازار در حالی که خسته و خاکی شده هم رزمش به نام احمد را رو کولش سوار کرده و در حال فرار کردنن. احمد ازش میخواد تا او را پایین بگذارد و خودش بره جونشو نجات بده اما هازار بهش میگه تو هنوز منو نشناختی یا باهم دیگه نجات پیدا میکنیم یا با هم دیگه شهید میشیم…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۶۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۶۲ سریال تازه عروس

هازار و بلا به اتاق خودشان می روند هازار برای بلا از اسپارتا تخم گلی آورده به همراه خاکش انها با هم دیگه به پشت بام میرن و شروع می‌کنند به کاشتن اون تخم گل بلا میگه من دیگه تنها نیستم و هر وقت که نیستی به گلت نگاه می کنم هازار ازش تعریف میکنه و میگه اما این گل به خوشگلی بلا نیست….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۶۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۶۱ سریال تازه عروس

باران برای اینکه حافظه شیرین را دوباره برگرداند روی میز از عکس های دونفره شان می گذارند و با یه شاخه گل رز او را صدا میزند شیرین با چنگک تو دستش از کاروان بیرون میاد باران با دیدن او میگه آخه اون چیه تو دستت شیرینم؟ همچین چیز خشنی تو دست تو چیکار میکنه؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۶۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۶۰ سریال تازه عروس

شب بلا در اتاقش نشسته و در حال گریه کردن است. قلندر پیشش میره و کنارش می نشیند او بلا رو دلداری میده و بهش میگه نگران نباشه چون هازار برای خدمت کردن به کشورش رفته بعد از چند دقیقه در اتاق بلا دوباره زده میشه و جاری هایش وارد می شوند آنها با دیدن قلندر خان جا می‌خورد…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۵۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۵۹ سریال تازه عروس

قلندر خان در حیاط عمارت در حال کباب درست کردن برای هلگاست کامیل و گوکان هم در حال کمک کردن به قلندر هستند گلستان به اونجا میاد و بهش میگه چند روز از اسکندر خبری نیست قلندر میگه چیزی نیستش خونه اینجاست پس هرجا باشه برمیگرده همینجا تو نگران نباش گوکان هم حرف گلستان را تایید میکنه…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۵۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۵۸ سریال تازه عروس

نازگل یکدفعه موقع خواب به خان میگه من هوس حلوای آرد کردم و ازش میخواد بره به آبجی ترکمن بگه درست کنه بزاره لای نون بیاره واسش خان با درماندگی قبول میکنه. خان میره پیش ترکمن و میگه که نازگل هوس حلوا‌های تورو کرده ترکمن میگه باشه حلوا که چیزی نیست الان سریع درست میکنم….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵۶ و ۱۵۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۵۶ و ۱۵۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۵۶ و۱۵۷ سریال تازه عروس

کورکوت به همراه بلا و هازار کامیل و کامیلا در حیاط عمارت نشستن یک دفعه ماشینی با روکش طلا وارد عمارت میشه آنها جا می خورند و کورکوت میپرسه که اون ماشین کیه یکدفعه اسکندر از داخل ماشین پیاده میشه کورکوت ازش میپرسه بابت این ماشین چقدر پول داده اون میگه هیچی فقط گفتم پسر بوزوک ها هستم…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۵۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۵۵ سریال تازه عروس!

کامیل با دسته گل به اتاق میکائیل میره و خودشو معرفی میکنه و میگه من کامیل فامیل قلندر خان هستم خودم مامور قانونم خیلی خوب کاری کردی که ازشون شکایت کردی و انداختیشون تو بازداشتگاه باید بفهمن که با مامور قانون نباید اینجوری رفتار کنند میکائیل میگه عجب یه نفر اومد و حقو به من داد!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۵۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۵۴ سریال تازه عروس

شیرین و باران پشت میز هستند که وقتی از شیرین میپرسه باران را به عنوان همسر خود قبول داره یا نه‌ او به شوخی میگه نه عاقد میگه این عقد درست نیست چون عروس اولین بار گفت نه باران باهاش حرف میزنه تا یک بار دیگه خطبه را بخواند چون شیرین به مسخره بازی گفت نه اما عاقد قبول نمیکنه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۵۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۵۳ سریال تازه عروس

همگی از صدای فریاد آفت به اتاقش می روند. او با عصبانیت سر هلگا فریاد میزنه و میگه تو رو تخت من تو اتاق من چیکار داری؟ سپس اسلحه ای که در صندوق کنار اتاقش بود برمیداره و به طرف سقف شلیک میکنه و خطاب به گوکان میگه بیا بیرون! گوکان با ترس و استرس به آفت نزدیک میشه و….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۵۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۵۲ سریال تازه عروس

کورکوت وقتی به اسکندر میگه که برادرت مسلم امروز با اعظم بالاخره ازدواج کرد برو بهش تبریک بگو اسکندر میگه اول باید بیان باهم دیگه بازی کنیم و هلگا شاهد باشه. آنها بازی را شروع می‌کنند و اسکندر وسط می نشیند و مسلم و اعظم کنارش می نشینند و باید سعی کنند در طول بازی که اسکندر سوال میپرسه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۵۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۵۱ سریال تازه عروس

زنی که عایشه با خودش آورده با اهالی عمارت آشنا میشه و متوجه میشن که او یه توریست آلمانیه که برای عکاسی اومده بود به عمارت اما عایشه اونو به عنوان هوو آورده. سپس بعد از معرفی خودش میگه انگاری یه اشتباهی شده و میخواد بره که اسکندر جلوشو میگیره و میگه مگه میزارم شما بری….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۵۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۵۰ سریال تازه عروس

مرحله بعدی مسابقه خوانندگی اسکندر شروع میشه و میستیک رپ میخونه همگی واسش دست میزنن و خوششون میاد. وقتی تموم میشه مسلم از روی حرصش در راه مخفیو باز میکنه و اونو پایین میندازه اعظم عصبی میشه و میگه خجالت نمیکشی بچه را پایین انداختی؟…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۴۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۴۹ سریال تازه عروس

بلا با دقت به اون نوزاد نگاه میکنه و میگه تو که بچه نازگل نیستی! سپس میگه تو که اصلا پسری نه دختر! سپس با عجله به داخل میره و به آفت میگه این بچه را نگاه کن گذاشته بودن رو پشت بوم و رفتن. بلا میگه حالا باید چیکار کنیم؟ آفت میگه معلومه باید از مهمان خدا مراقبت کنیم سپس به داخل میرن…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۴۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۴۸ سریال تازه عروس

پسرها به بیمارستان میان و خان با دخترش حرف میزنه و ازش عذرخواهی میکنه که موقع تولد پیشش نبوده و میگه همش تقصیر مادرته که همش دروغ میگه بهم منم فکر کردم ایندفعه هم داره دروغ میگه! گوکان و هازار میگه حالا میخوایم همش اسمشو بچه صدا بزنیم؟ اسمش چیه؟…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۴۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۴۷ سریال تازه عروس

اسکندر مسابقه خوانندگی را شروع میکنه، نفر اول شروع میکنه به خوندن که رای منفی میگیره ولی اصرار میکنه یه فرجه دیگه بهش بدن اسکندر باهاش دعواش میشه و ازش میخواد بره. نفر بعدی افتضاح میخونه و اسکندر میگه میخوای منو سکته بدی؟ تو بخونی مرده از تو قبر درمیاد!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۴۶ سریال تازه عروس

اسکندر در اتاقشان با گلستان حرف میزنه و میگه باید بگردم دنبال یه کار جدید، گلستان میگه مثلا چی؟ اسکندر میگه مثلا مسابقه خوانندگی راه میندازم گلستان میگه کی آخه شرکت میکنه؟ اسکندر میگه زیر آگهی میزنم هولدینگ بوزوک ببین چجوری میان! گلستان میخنده و میگه آفرین…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۴۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۴۵ سریال تازه عروس

شیرین برای خالی کردن حرصش ماکت باران را تو حیاط عمارت گذاشته و در حال شلیک کردن بهش هست که اسکندر پیشش میره و باهاش حرف میزنه آنها باهم در حال صحبت کردنن که صدای کمک خواستن کامیل را میشنون. آنها وقتی به اتاق آنها میرن میبینن که کامیل را را طناب به تخت بستن آنها جا میخورن…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۴۴ سریال تازه عروس

زن های قلندر میخوان برن به طرف کامیلا تا ببینن موفق شده از زیر زبون کامیل حرف بکشه بیرون که راز قلندر چی بوده. تو حیاط باهاش روبرو میشن و ازش میپرسن که کامیلا میگه نه موفق نشدم اونو بفهمم برعکس کار هم برای خودم تراشیدم آسیه میگه چیشده؟ نکنه کشتیش؟…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۴۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۴۳ سریال تازه عروس

هازار برای اینکه از بلا عذرخواهی کنه برایش یه دسته گل آورده که بلا با دیدنش اول لبخند میزنه و خودشو خوشحال نشون میده اما وقتی هازار نزدیک میشه با گل تو سرش میزنه و با عصبانیت میگه فکر کردی با یه دسته گل همه کارهایی که کردیو فراموش میکنم؟ سپس از اتاقش بیرونش میکنه…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۴۲ سریال تازه عروس

زن های عمارت به طرف خردهاشون با چوب در حال دویدن هستن که مردها به انبار میرن و اونجا پنهان میشن. زن ها پشت در مدام به در می کورند و ازشون میخوان تا بیرون بیان و خودشونو نشون بدن اما فایده نداره، نازگل از ترفند حامله بودنش استفاده میکنه که خان میخواد بره درو باز کنه اما بقیه جلوشو میگیرن…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۴۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۴۱ سریال تازه عروس

کامیلا و ترکمن با کامیل و حسن کور قرار گذاشتن تا اعظم و مسلم را که درست کردن بهم نشون بدن. اونا با دیدن ظاهر جدید مسلم و اعظم حسابی شوکه میشن و میگن که چقدر خوب شدین! سپس ترکمن میگه من دیگه خرچنگ نمیخورما! کامیلا میگه نه امروز قراره روحمون تغذیه کنه و باهمدیگه به اجرای اپرا میرن….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۴۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۴۰ سریال تازه عروس

بلا و آفت به کافه ای رفتن و آفت شروع میکنه باهاش درد و دل میکنه و با گریه ازش میخواد تا به کسی چیزی نگه چون اگه مامان عایشه بفهمه واسم هوو میاره ازت خواهش میکنم به کسی چیزی نگو بزار خودم موقعش که شد به گوکان میگم….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۳۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۳۹ سریال تازه عروس

باران به عمارت برمیگرده که شیرین با دیدنش با خوشحالی به طرفش می رود و او را در آغوش میگیره. مسلم با ترکمن و اعظم چوب بازی میکنه و ازشون سوال میپرسه و اونا جواب میدن، اونا به خاطر ضربه هایی که به پاشون میخوره کلافه میشن و یکدفعه با چوب میوفتن به جون مسلم…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۳۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۳۸ سریال تازه عروس

حسن کور در حال غذا دادن به میستیک هستش که اذیتش میکنه اعظم از راه میرسه و میپرسه اینجا چخبره؟ چیشده؟ میستیک میگه این عمو حسن خواست به ما غذا بده همه جامو کثیف کرد! اعظم با میستیک خوب رفتار میکنه و میستیک ازش خوشش میاد….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۳۷ سریال تازه عروس

بلا بالاخره اینترنتش وصل میشه و برای هازار لوکیشن میفرسته و بهش زنگ میزنه و میگه لوکیشن فرستادم ولی نگران نباشین کسی که فراریمون داد فرهاد بود اونا حسابی شوکه میشن و میگن چی؟ مگه زن قحطی بوده که زن های مارو فراری داده؟!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۳۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۳۶ سریال تازه عروس

هازار پیش خان و گوکان میره و میگه پاشین هیچ کدوم از زن ها نیستن! اونا شوکه میشن و بهشون میگن از پتجره ببینین تابلویی چیزی میبینین که زده باشه کجایین! شیرین میگه چرا الان دیدم که ۳۰۰ کیلومتر مونده تا آنتالیا  هازار با برادراش به دنبالشون میرن…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۳۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۳۵ سریال تازه عروس

تو کمپینگ سه دختر توریست به اونجا میان، بلا شروع میکنه باهاشون صحبت کردن و بهشون خوش آمد میگه. نازگل وقتی میبینه اونا با خان حرف میزنن عصبی میشه و باهاشون با عصبانیت حرف میزنه اما اونا که چیزی نمیفهمن با تعجب بهشون نگاه میکنه بلا مدام حواسشونو پرت میکنه… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۳۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۳۴ سریال تازه عروس

تو جلسه روانکاوی دکتر کامیل را به سن های مختلف کودکیش میبره اما هر سوالی میپرسه که الان کیو اونجا میبینی کامیل میگه کامیلا، کامیلا میخنده و میرقصه و میگه هم جا منو میبینن، قلندر با حالتی تاسف بار به کامیل نگاه میکنه. دکتر مدام بهش میگه ببین تو سن ۵ سالگی کامیلا نیست… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۳۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۳۳ سریال تازه عروس

در سلول همه جمع میشن و دست باران را می بوسند، باران جا میخوره و میگه عیدی چیزیه من خبر ندارم؟ دیلان و فرهاد باهمدیگه در باغ نشستن و در حال دیدن کلیپ خواننده های دیگه هستن که فرهاد بهش میگه چشمم روشن کلیپ خواننده های بقیه را نگاه میکنی؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۳۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۳۲ سریال تازه عروس

هازار با باران حرف میزنه تا خودشو بره معرفی کنه اما باران میگه من میخوان با شیرین زندگی کنم خوشبخت بشم نه اینکه برم تو زندان! حتما باید یه راه حل دیگه ای به جز زندان باشه که بتونم کنار شیرینم خوشبخت بشم! هازار میگه اینو بدون هر آزادی، آزادی نیست و هر اسارتی، اسارت نیست… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۳۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۳۱ سریال تازه عروس

در آشپزخانه تمام زن ها نشستن و در حال چای خوردن هستن. آفت به نازگل میگه این مامانا همین چند وقت پیش داشتن گیس همدیگرو میکشیدن الان دارن باهم چای میخورن! ترکمن به اونجا میاد و میگه باید باهم بگردیم دنبال زن برای مسلم گفته تا ازدواج نکنه نمیزاره من ازدواج کنم… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۳۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۳۰ سریال تازه عروس

آسیه و بقیه به اتاق شیرین رفتن تا اونو اماده کنن برای مراسم خواستگاری شیرین استرس داره و میگه نکنه دقیقه آخر حرفشو برگردونه؟! بلا میگه نه بابا قلندر حرفیو که جلوی همه زده را تغییر نمیده، خیالت راحت. قلندر تو حیاط به معتبر میگه نمیدونم کار درستی کردم یا نه!… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۲۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۲۹ سریال تازه عروس

مرحله تیر و کمان شروع میشه که نازگل میره پیش خان و میگه اصلا به هیچ چیزی به جز باختن تمرکز نکنیا باید ببازی خان میگه یعنی چی؟ چی میگی؟ نازگل میگه که میونه دوتا کفتر عاشقو بهم نزنی! خان میگه چی میگی تو نازگل من اصلا هیچی از این تیروکمان سر در نمیارم…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۲۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۲۸ سریال تازه عروس

ترکمن در انبار مسلم در حال اهنگ خوندنه که قلندر به اونجا میره و میگه اینجا چخبره؟ کورکوت میگه من به حسن کور دادمش داره واسه خودش آهنگ حنابندان میخونه البته اگه تو راضی باشی قلندر خوشحال میشه و میگه دادم رفت همان موقع مسلم از راه میرسه و میگه من اجازه نمیدم…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۲۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۲۷ سریال تازه عروس

ترکمن وقتی به خانه میره جمیل و بقیه با دیدنش جا میخورن سپس به داخل عمارت میرن. کورکوت به کرکمن میگه چقدر خوشگل شدی! کامیلا میگه کار منه کورکوت تشکر میکنه و میگه حالا چرا اینجوریش کردی؟ کامیلا میگه میخواستم بفرستمشون سر قرار دیگه سپس کورکوت میگه خوب چیشد؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۲۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۲۶ سریال تازه عروس

ترکمن سر کل کل با حسن کور با دست و زور خرچنگ را نصف میکنه کامیل و کامیلا با دیدن اون حسابی جا میخورن و از اون رفتار شوکه میشن. ترکمن میگه فکر نمیکردم غذای اول قرارمون خرچنگ باشه، حسن کور میگه والا منم فکر نمیکردم اینجوری بشم یه روز ترکمن میپرسه واسه چی؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۲۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۲۵ سریال تازه عروس

بلا تو عمارت به همه کارها رسیده و میز غذای مفصلی چیده. مادرها وقتی به عمارت میرسن با آفت و نازگل به آشپزخانه میرن و عایشه سریعا دوباره سر میز میشینه و شروع میکنه به غذا خوردن معتبر بهش میگه تو همین الان یه بره کاملو خوردی بسه دیگه!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۲۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۲۴ سریال تازه عروس

کامیلا بعد از قربون صدقه رفتن بلا و هازار بهشون میگه واسه امشب برنامه چیدم واستون انها میگن برنامه؟ واسه چی؟ کامیلا میگه بابا امروز سالگرد ازدواجتونه دیگه منم تو همون رستورانی که هازار ازت خواستگاری کرد میز رزرو کردم که بریم اونجا آنها همگی شوکه میشن که کامیل میپرسه حالت خوبه کامیلا؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۲۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۲۳ سریال تازه عروس

مامان ها بلا را با خودشون به اتاقش میبرن و بهش میگن که باید آدرسو بدی وگرنه اتفاقی که نباید بیوفته میوفته! بلا میگه اگه حتی خونمو هم بریزین  استخون هامو هم بشکنین من نمیگم! آسیه اسلحه میاره که بلا با ترس میگه نمیگم، عایشه ساطور میاره که بلا میگه نه نمیگم!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۲۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۲۲ سریال تازه عروس

کورکوت به حسن کور و ترکمن میگه اگه همدیگرو دوست دارین باید بهم بگین وگرنه تا آخر عمرتون نمیتونین همدیگرو ببینین حتی صدای همدیگرو بشنوین! همان موقع مسلم با اعظم که رو کولش هست به اونجا میاد و به کورکوت میگه بابا همون کاری که گفتیو کردم کورکوت تحسینش میکنه…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۲۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۲۱ سریال تازه عروس

قلندر از دست معتبر فرار میکنه و میره تو اتاق آسیه میخوابه که خواب آسیه را میبینه و از ترس از خواب میپره و او از اونجا میره تو اتاق عایشه تا اونجا بخوابه ولی باز خواب عایشه را میبینه که میگه آبجی معتبر منو کشته برای خیراتم چند دیگ سیرابی بپزین بدین به فقر و فقرا!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۲۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۲۰ سریال تازه عروس

شیرین از بلا میخواد تا کمکش کنه تا بره باران را ببینه بلا هم قبول میکنه. آنها به خونه باغ میرن و میبینن که باران اونجا نیست او حسابی میترسه و به بلا میگه اون اینجا نیست رفته! سپس با تمام نیروشون باران را صدا میزنن که صداس اونو میشنون که میگه عشقم اومدم انها خوشحال میشن…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۱۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۱۹ سریال تازه عروس

در عمارت گلستان دوباره با اسکندر شروع کرده به رقصیدن و خوشگذرونی. بعد از تمام شدن رقصشان گلستان از کورکوت خان میپرسه خوب بود یا نه؟ کورکوت میگه خوب بود این آهنگو منو آیلاگلمم میخوندیم همش! اسکندر میگه پس واسه همین بود همش گوش میداد!… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۱۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۱۸ سریال تازه عروس

آفت و گوکان به عمارت معتبر میرن و سراغ عایشه را از آنها می گیرند دیلان میگه آخرین بار مامان عایشه را با مامان آسیه تو عمارت دیدم، یکدفعه معتبر میگه نه غذا زیاد خوردن گفتن میریم بیرون تا راه بروندی…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۱۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۱۷ سریال تازه عروس

آسیه و عایشه وقتس میبینن که معتبر با آره برقی اومده حسابی میترسن و سعی میکنن تا آرومش کنن ولی معتبر با آره برقی میره سمتشون که اونا فرار میکنن سپس التماس میکنن تا دستشو به خونشون آلوده نکنه… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۱۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۱۶ سریال تازه عروس

قلندر وقتی از تونل زیر تخت شیرین رد میشه به انبار مسلم میرسه. قلندر میفهمه که ترکمن و مسلم و اسکندر به عمارت اومدن و تو انبار مسلم هستن. او سرشون داد میزنه و میگه شما اینجا چیکار میکنی؟ کورکوت میگه من بین بچه هام فرقی نمیزارم مسلم میگه اینجا قلمرو منه و تو نمیتونی دخالت کنی…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۱۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۱۵ سریال تازه عروس

خان همزمان با هازار و بلا و کامیل به شرکت میرسند. خان میگه به به فامیل های عزیزم شما هم اومدین استعفا بدین؟ هازار میگه نه ما اومدیم عذرخواهی کنیم خان میگه مثل اینکه شما متوجه نیستین! شما نمیتونین بیشتر ۱۰ ثانیه تو اتاق بابا بمونین، بیرونمون میکنه بلا میگه نخیر حالا میبینی مارو چجوری میبخشه!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۱۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۱۴ سریال تازه عروس

بوران به ژاندارمری زنگ میزنه و میگه من بوران دولان هستم همونی که ماه هاست دنبالشین تو عمارت قلندر خان سه نفرو کشتم بیاین اینجا من منتظرتونم. شیرین باران را بغل میکنه. از ژاندارمری میان و میخوان باران را ببرن که بهش میگه خداحافظ شوهر خواهر قلندر میگه بهم بگو بابا!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۱۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۱۳ سریال تازه عروس

قلندر وقتی به عمارت میرسه همه را جمع میکنه و همه ی اونار سرزنش میکنه که از قضیه باران و شیرین خبر داشتن و هیچ کاری نکردن بعد از کمی بحث کردن شیرین با قلندر او بحث را به طرف آسوده میکشه و میگه کسی که باید خجالت بکشه خودتی که رفتی عاشق یه زن شدی که فقط چند سال از دخترت بزرگتر بود!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۱۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۱۲ سریال تازه عروس

روز عروسی قلندر و معتبر فرا میرسه. قلندر حسابی کلافه ست و ناراحته و از این وضعیتش ترسیده، معتبر پیشش میره و میگه آقا انگاری از ذوق و خوشحالی رو پاهاش بند نیستی! قلندر میگه نه چه هیجانی بعد از ۳۵ سال دوباره دارم با زنم ازدواج میکنم چه هیجانی!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۱۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۱۱ سریال تازه عروس

بوران دوران به قلندر میگه اگه دخترهارو باهم طاق نزنیم و پیش پلیس و یا ژاندرمری بری تا فردا عروست و پدرشو میبینی ولی نه زنده، بلکه مرده! بعد از قطع تماس قلندر به مردهای عمارت میگه که اون مرتیکه گفته اگه به حرفش گوش ندیم بهمون نشون میده که مرد عمله!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۱۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۱۰ سریال تازه عروس

قلندر خان به اتاق کامیل میره و براش بادکش میکنه سپس کنار اون رو تخت میخوابه. سپس باهمدیگه درباره کامیلا حرف میزنن و کامیل میگه که شجره نامه خیلی اصیلی داره سپس درباره اش حرف میزنن…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۰۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۰۹ سریال تازه عروس

مردهای عمارت لباس های رزمی پوشیدن و تو حیاط ایستادن سپس با زن ها و مادرهاشون خداحافظی میکنن سپس به دستور مسلم راه میوفتن و به کورکوت میگن که قول میدیم شیرین و پدرمونو آزاد کنیم. قلندر و با کل مردهای قبیله به طرف محلی که از دولان ها پیدا کردن میره…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۰۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۰۸ سریال تازه عروس

دایی باران بهش میگه برای قلندر یه پیغام دارم اونم این که برو بهش بگو ما دخترشو دزدیدیم بیاد اینجا تا باهمدیگه به تفاهم برسیم. باران بعد از قطع تماس با ناراحتی و ترس به نازگل که کنارشه میگه. اونم نیز به آشپزخانه میره و این خبرو بهشون میگه آسیه شوکه میشه و با ترس میگه چی؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۰۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۰۷ سریال تازه عروس

قلندر خان به اتاق کامیل میره و براش بادکش میکنه سپس کنار اون رو تخت میخوابه. سپس باهمدیگه درباره کامیلا حرف میزنن و کامیل میگه که شجره نامه خیلی اصیلی داره سپس درباره اش حرف میزنن…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۰۶ سریال تازه عروس

ترکمن و مسلم بالاسر حسن کور تو انبار رفتن و استرس دارن که چرا حسن کور به هوش نمیاد! آنها استرس میگیرن و با سردرگمی سریعا اونو به بیمارستان میرسانند….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۰۵ سریال تازه عروس

هازار به اسمرالدا میگه چیزهایی که گفتی را فرض می کنم اصلاً نگفتی و همچین گفتگویی بینمون صورت نگرفته چون اگه به گوش بلا برسه بهت قول نمیدم که باهات مثل من با آرامش صحبت کنه…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۰۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۰۴ سریال تازه عروس

ترکمن حسن کور را گرفته تا با اون دستگاهی که مغز باباشو برگردونده رو حسن کور امتحان کنن ببینن چشماش باز میشه یا نه. با شوک اول ترکمن که او را گرفته بود به جفتشون همزمان برق وارد میشه اما چشمش باز نمیشه و حسن کور میگه اون ولتاژو بده به من و دوباره دکمه را میفشارد…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۰۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۰۳ سریال تازه عروس

قلندر تو اتاق جلسه میره و جلسه را با بقیه شروع میکند او از اسمرالدا میپرسه که پرتغال ها چیشد؟ میخرن یا نه؟ او تایید میکنه و میگه حسابی خوششون اومده دارن برای قیمت گذاری ارزیابی میکنن امروز و فردا جوابش میاد. قلندر از بلا میپرسه که بلا میگه دوست داشتم بگم عالی ولی افتضاحه!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۰۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۰۲ سریال تازه عروس

باران شیرین را رو کولش انداخته و از عمارت بیرون اومدن سپس سوار ماشین میشن که شیرین میگه این کیه کجا داریم میریم؟ باران میگه این عمو امینه خیلی مطمئنه میریم خونه باغ. شیرین میگه اونجا سردم میسه همان موقع باران پالتوشو که از خونه برداشته بود بهش میده و…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۰۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۰۱ سریال تازه عروس

عایشه با موتور میره محل فروش شیرینی هاشون، آفت و گوکان با دیدن او حسابی جا میخورن و تعجب میکنن. سپس بهشون میگه من اینجارو فعلا میسپارم بهت من میرم تراکت چاپ کنم. معتبر و آسیه به آشپزخانه میرن و به نازگل میگن پس سینی صبحانه ما کو؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۰۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۰۰ سریال تازه عروس

قلندر بعد از رفتنش باران غر میزنه و با گریه و ناله میگه مردرو ببین! هم من. دوست نداره هم گل هامو برد! شیرین سعی میکنه آرومش کنه و میگه آروم باش! میدونی که اونجوری که فکر میکنی نیست! باران میگه چرا هست این قلندرخان اصلا از من خوشش نمیاد تاحالا جوری که به گل ها نگاه میکرد به من نگاه نکرده!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۹ سریال تازه عروس

نازگل و ترکمن و کامیلا با هم فیلمی که خان داده نگاه میکنن و فقط کامیلا خوشحال میشه و به بلا میگه بیا ببین خیلی خوبه! اما نازگل و ترکمن میگن نه نبینه! بلا میره فیلمو میبینه و با دیدن فیلم شوکه میشه و میگه که قرار کاری آره هازار؟! باشه ایندفعه کارت ساخته ست….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۸ سریال تازه عروس

عایشه سر کار آفت و گوکان را صدا میرنه و میگه بیاین غذا. انها وقتی میان میگن که کباب از کجا مامان؟ عایشه میگه سفارش دادم! آنها میگن با کدوم پول؟ ما که اونقدری پول در نیاوردیم! عایشه غر میزنه و میگه بخورین به جای این حرفا آنها میپرسن که چقدر شده پولشون؟ عایشه میگه چیزی نشد فقط ۳۰۰تا…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۷ سریال تازه عروس

اسکندر و گلستان شب را در یکی از اتاق های عمارت خوابید که وقتی اسکندر از خواب بیدار میشه با خوشحالی میگه چه جای ترمیه! گلستان میگه آره به خدا واسه اولین بار مثل بچه ها آروم تا صبح خوابیدم! اسکندر میگه از این به بعد همینه رو پر قو میخوابی! سپس از اینکه میخواد خان بشه میگه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۶ سریال تازه عروس

اسکندر را با زنش وارد عمارت میکنن و ترکمن واسه گلستان زن اسکندر سینی پر از غذا میزاره و ازش میخواد تا بخوره اما او میگه میل ندارم مرسی. معتبر و آسیه به خاطر اداهاش میگن خدا بهمون رحم کنه معلوم نیست چه قراره سرمون بیاد! ترکمن ازش میخواد تا کمی غذا بخوره….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۵ سریال تازه عروس

قلندر با دیدن اسمرالدا به کامیل میگه ماشالله اطرافیانتون خیلی خوشگلنا! کامیل میگه دست بردار قلندر خان جای دخترته! قلندر میگه نه بابا این که نه بلونده نه اصلا اونجوری که فکر میکنی هستش! کامیل میگه خداکنه! سپس به طرف اتاق میرن. باران و شیرین به طبیعت برای پیکنیک رفتن….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۴ سریال تازه عروس

شب بلا و هازار وقتی به اتاق شان می روند از روزی که گذراندن به همدیگه خبر میدن بلا با ترس به هازار میگه نبودی ببینی همه جور سلاحی تو آشپز خانه بود و هازار هم میگه منم امروز تو شرکت با داداش ها دعوام شد و یه سیلی خان تو گوش گوکان زد بلا با کلافگی و عصبانیت میگه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۳ سریال تازه عروس

قلندر با ترس میره تو عمارت و پدرش را از خواب بیدار میکنه و میگه وای بابا اومدن اسکندرها اومدن! کورکوت میگه چی؟ اسکندر اومده؟ با خانواده اش؟ قلندر میگه بیا خودت ببین. کورکوت وقتی اونارو میبینه میگه اینا کین دیگه؟ قلندر میگه این دسته گل پسرت مسلمه! تو روزنامه اعلامیه زده و واسش جایزه هم گذاشته!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۲ سریال تازه عروس

آسیه و معتبر و عایشه رو بدن پسرهاشون روغن میکشن قلندر میگه این سه تا چوب کبریتو میبینین؟ یکیش از بقیه کوچیکتر دست هرکدومتون بیوفته میره کنار و اون دوتا چی دیگه باهم مسابقه کشتی میدن. چوب کوچیک دست خان میوفته و گوکان و هازار باهم کشتی میدن و گوکان برنده میشه…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۱ سریال تازه عروس

آفت به گوکان میگه چرا انقدر شنگولی؟ به چی فکر میکنی؟ گوکان میگه دارم به هازار و خان فکر میکنم وقتی که مسابقه را ببازن و خان شدن منو ببینن قیافه شون دیدنیه! آفت میگه درسته ولی اگه خان بشی دیگه نمیتونیم از اینجا بریم خونه خودمون زندگی کنیم! من میخوام یه زندگی ساده و متواضعی را شروع کنیم!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۰ سریال تازه عروس

سر میز همگی از زیاد خوردن در حال ترکیدنن که قلندر میگه یه خبر خوب دارم! بهم خبر دادن که حال ۰۰۵ خوب شده و دیگه میتونیم بریم حالا باید تصمیم بگیرین که بریم آدانا یا استانبول! خان میگه برگردیم که حسابی اینجا بلا سرمون اومده! عایشه تایید میکنه و میگه برگردیم من هوس کباب های اونجارو کردم!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۹ سریال تازه عروس

گوکان و خان به ماساژ رفتن که حسابی خوششون میاد و شروع میکنن به تعریف کردن که وسط ماساژ دادن احساس میکنن طرز ماساژ دادن تغییر کرده و وقتی برمیگردن میبینن نازگل و آفت دارن ماساژشون میده و با عصبانیت میگه که دارین حسابی کیف میکنین آره؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۸ سریال تازه عروس

عایشه یه لباس پشت ویترین میبینه و حسابی خوشش میاد او به مغازه میره و از نزدیک میبینه سپس ازش قیمتشو میپرسه که با شنیدنش جا میخوره و میگه مگه این یه ذره لباس چقدر پارچه برده که انقدر قیمت داره؟ سپس باهاش بحث میکنه تا قیمت لباسو بیاره پایین او با فروشنده انقدر چک و چونه میزنه…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۷ سریال تازه عروس

قلندر و بقیه به هتل معتبر و باران و دیلان میرسن. اونا با دیدن اونجا حسابی جا میخورن و میگن چه هتل باشکوهیه! عایشه میگه قبل از رفتن برای استراحت بریم یخورده غذا بخوریم قلندر تایید میکنه. آنها به طرف سلف غذاخوری میره که عایشه شروع میکنه هرچیزی که میبینه و دوست داره را با جاش برداشتن…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۶ سریال تازه عروس

آفت تو آشپزخانه میگه دیدی؟ عمر خوشبختی‌مون کم بود! نازگل میگه عیب نداره زود اینم میگذره. آفت میگه آره میگذره ایشالله میریم خونه خودمون دیلان میخنده و میگه شما ته تهش بتونین برین تو حیاط عمارت! نازگل میگه خان بهم گفته میخوایم بریم استانبول بمونیم آفت میگه واقعا؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۵ سریال تازه عروس

کامیل و بلا با قلندر در حال صحبت کردن هستن و بلا از علاقه و دوست داشتن زن هاش بهش میگه اما قلندر میگه نه اونا فقط به خاطر ثروت و موقعیت من باهامن اما بلا میگه نه باباجون اونا واقعا دوستت دارن وگرنه چجوری میتونستن این وضعیتو قبول کنن؟ چجوری میتونستن کنار هووهاشون بمونن و با شما زندگی کنن؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۴ سریال تازه عروس

کورکوت با قلندر میگه تو بشین به کارهای زن هات فکر کن ببین چرا همچین کاری کردن چیکار کردی که دست به عمچین کارهایی زدن! قلندر تمام کارهایی که هووها سرش آوردن را مرور میکنه. کامیلا از پنجره حیاط را میبینه و به کامیل میگه بدو سریع پاشین یواشکی از اینجا بریم. کسی نیست میتونیم راحت بریم!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۳ سریال تازه عروس

قلندر بالاسر کورکوت گریه میکنه و همگی گریه و زاری میکنن. هووها روی کورکوت میوفتن و گریه میکنن که قلندر بلندشون میکنه و میگه برین اونور فقط بابای خودمه و از پدرش طلب بخشش میکنه که کورکوت یکدفعه میگه نمیبخشمت. همگی شوکه میشن که عایشه میگه مرده زنده شد! بلا…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۲ سریال تازه عروس

بلا پیش قلندر میره و میگه باباجون حق داشتی که به زن هات بگی دغل باز واقعا حق داشتی! قلندر میگه پس تو منو درک کردی بلا میگه آره درک کردم باباجون معذرت میخوام. ترکمن پیش عایشه و معتبر که تو باغ پرتغال قایم شده بودن میره و میگه بابا کورکوت کارتون داره گفت بیام ببرمتون پیشش!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۱ سریال تازه عروس

مادرهای عمارت بلا زا تحقیر میکنن و بهش مدام دزد میگن هازار میگه بسه دیگه نمیخوام یه کلمه دیگه از این مزخرفاتو بشنوم وگرنه کل عمارتو رو سرتون خراب میکنم الانم از اینجا برین بیرون! آسیه میگه چرا ما بریم؟ اون دزده باید اون بره! هازار سرشون داد میزنه و میگه سریعتر از اینجا برین….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۰ سریال تازه عروس

عملیات دزدی هووها شروع میشه. عایشه به اتاق کامیل و کامیلا میره. عایشه یواشکی کمدهای کامیلارو میبینه و جواهرات و یکسری چیزهای دیگه را برمیداره و بیرون میره. کامیلا یهو از خواب بیدار میشه و میگه ولی وای افتاد روم! کامیل میگه چی افتاد؟ بختک؟ کامیلا میگه نه خواب دیدم یه موش مثل عایشه افتاده روم !….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۹ سریال تازه عروس

دیلان با بلا درد و دل میکنه و میگه نه داداشم نه آبجیم منو درک نمی کنن هیچیو واسه من نمیدونن آبجیم خودش هرکاری داره میکنه واسه قلندرخان! داداشم این همه سال منتظر عشقش موند! ولی حالا به من میگن از عشقش دست بکش! بلا میگه غصه نخور من هستم دیلان میگه واقعا؟ تو منو دوست داری؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۸ سریال تازه عروس

کامیلا و کامیل، قلندر را به اتاقشان میبرد و میگه تا زمانیکه عقلت نیاد تو سرت همینجا میمونی. قلندر میگه تا زمانیکه آسوده را نبینم عقلم سر جاش نمیاد! کامیلا میگه سه تا زنت داشتن خودشونو میکشتن تو رفتی کبریت دادی دستش؟ آخه این چه کاریه؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۷ سریال تازه عروس

باران از دیلان میپرسه که شیرین میدونه که با دوست پسر قبلیش رابطه داری؟ دیلان میگه اینا چه ربطی داره؟ باران میگه ما خیلی پیشرفت خوبی داشتیم میخواستم بدونم که شیرین به خاطر حرصش از فرهاد با من خوب شده یا نه! دیلان میگه به من چه؟ برو خودت ازش بپرس، باران میگه من با این عظمت خان بودنم برم اینو بپرسم؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۶ سریال تازه عروس

شیرین در اتاقشه که باران به اونجا میره و شیرین میگه بیا میخوام یه چیزی بهت نشون بدم، باران خوشحال میشه و میگه چیه؟ شیرین روی شعری که باران در دوران کودکیش واسش نوشته بود را روی موسیقی پیاده کرده و برایش می خواند سپس ازش میپرسه که چطور بود؟ خوب بود؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۵ سریال تازه عروس

تو عمارت صدای طبل بلند میشه و همگی جا میخورن که باز چیشده که طبل دارن میزنن و بزم مجلس بلند شده. همگی به اتاق مجلس میرن تا ببینن چیزی شده، هووها میگن نکنه آقا برگشته و با خوشحالی میرن به اتاق مجلس. پدر قلندر میپرسه که میدونم قلندر تو عمارت نیست بگین ببینم قلندر کجاست!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۴ سریال تازه عروس

هازار و گوکان و خان تو بازداشتگاه ماهور را کتک میزنن اونقدر کتکش میزنن که به غلط کردن میوفته سپس قلندر باهاش اتاق حجت میکنه که باید هرچیزی که دیده را فراموش کنه گوکان میگه اگه این فراموش کنه آدم هاش چی؟ اونا همه چیزو دیدن! از طرفی آسیه و عایشه و معتبر تو بازداشتگاهی دیگه هستن….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۳ سریال تازه عروس

گوکان و خان با بلا و هازار تو کافه نشستن و با آنها درد و دل میکنن. گوکان به بلا میگه تو دست و بالت دوستی مثل خودت نداری؟ با اخلاقیات خودت؟ بلا میگه چرا یکی هست و اسمشو میگه. آنها تعجب میکنن و میگن چی؟ بلا میگه شوخی کردم تنها دوستای صمیمی و جون جونیم آفت و نازگلن!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۲ سریال تازه عروس

هووها در آرایشگاه موهای مصنوعی میزارن تا ببینن کدوم مدل بهشون میاد. آنها به فروشگاه لباس میرن و هرکدامشان لباس هایی برای خودشان انتخاب میکنن بلا با دیدن لباس هایی که انتخاب کردن میگه وای اینا خیلی افتضاحه! اینو بزارین دیگه به عهده خودم و میره لباس هایی براشون انتخاب میکنه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۱ سریال تازه عروس

آسیه با هازار حرف میزنه و تو گوشش میخونه که بره پرچم را از پدرش بگیره و خان بشه. هازار و خان و گوکان باهمدیگه حرف میزنن و از حرف های مادرهاشون بهم دیگه میگن. خان میگه اینجوری نمیشه برای اینکه هم حرف بابا رو زمین نمونه هم از زیر فشار مامانا بیرون بیایم…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۰ سریال تازه عروس

باران به خانواده بلا میگه چه خوب شد که امشب اومدین و شمارو دیدیم به لطفتون اولین قرارمون خیلی خوب شد کامیل تایید میکنه و میگه ولی ای کاش فامیلمم بود! باران میگه آره ولی من الان معلوم نبود چه بلایی سرم اومده بود. کامیل بعد از کمی حرف زدن میگه ما بریم اتاقمون استراحت کنیم دیگه و میرن….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۹ سریال تازه عروس

باران در انبار مسلم حالش بده و مسلم بهش سرم زده، شیرین به اونجا میره و میگه چی شده باران؟ باران میگه به دردی دچار شدم که اگه شیرینمو نبینم جونم میره شیرین از مسلم میخواد تا آنها را تنها بزاره شیرین از باران میپرسه که چرا این کارهارو میکنی؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۸ سریال تازه عروس

زن های قلندر در آشپزخانه در حال گریه کردن هستن و به خاطر رفتن قلندر گریه و زاری میکنن. همگی سعی میکنن دلداریشون بدن تا آروم بشن. بلا میگه من الان فهمیدم که منو نمیبخشین و دوست ندارین آسیه میگه تازه فهمیدی؟ بلا میگه ولی یه چیز دیگه ام فهمیدم که شماها خیلی عاشق قلندر خان هستین….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۷ سریال تازه عروس

نازگل و آفت با شوهرهاشون تو بالکن نشستن و در حال تخمه شکستن هستن و آفت میگه ببین بلا و هازار نیستن شرط میبندم رفتن پیش بابا قلندرخان و تمام کاسه کوزه هارو سر ما میشکنند! زن های قلندر در آشپزخانه نشستن و ترکمن مسخره شون میکنه و میگه خوبه دیگه حالا سه تایی عمارت را بگردونین و میخنده….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۶ سریال تازه عروس

آسوده وقتی با عصبانیت از عمارت در حال رفتنه قلندر با پسرهایشان به عمارت میان. قلندر به سمتش میره و بهش سلام میکنه که آسوده با عصبانیت جوابشو میده و میره. قلندر میترسه و میگه کجا میرین؟ چیشده؟ و با عصبانیت به طرف عمارت میره تا ببینه چیشده…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۵ سریال تازه عروس

میستیک به آشپزخانه میره و ظرف پر از کوفته شکم پر را از رو گاز برمیداره و میخواد بره که معتبر میگه اونو کجا میبری پسرم؟ میستیک میگه گرسنمه آخه مامان بزرگ تا صبح میخورم معتبر قبول میکنه و میزاره بره. میستیک به عایشه میگه تا فرداشب سراغ من نیا! اما عایشه میگه فرداشب؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۴ سریال تازه عروس

شیرین با مادربزرگ ذوقی و ناخدا شوقی و ادریس در حال یخ در بهشت خوردن هستن که ذوقی درباره ادریس با شیرین صحبت میکنه که شیرین شوکه میشه و میگه این؟ آخه نگاهش کن مامان بزرگ! همش دماغه! نه من نمیتونم دیگه هم حرفشو نزنین ذوقی قبول میکنه و برای گردش از اونجا میرن….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۳ سریال تازه عروس

هازار، خان و گوکان با زن هاشون نشستن و میگن باید یه کاری کنیم این عمارت دیگه نمیتونه مادر جدیدیو قبول کنه! بلا میگه اگه چهارمی بیاد دوره سقوط بزوک ها شروع میشه. هازار و خان و گوکان درباره اینکه حرف کدومشون بیشتر اعتبار داره بحثشون میشه که بلا میگه چیکار دارین میکنین؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۲ سریال تازه عروس

بلا به هازار میگه باید بابارو از عمه من دور کنیم میدونی چند نفرو به خاک سیاه نشونده؟ پول چند نفرو بالا کشیده و ورشکستشون کرده؟ باید یه کاری کنیم که از چشمش بیاد بیرون! هازار پیش خان و گوکان میره و بهشون میگه بازی تخته را بزارین کنار باید بریم تو کار بابا!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۱ سریال تازه عروس

کامیلا میره پیش قلندر و میگه ببین قلندر خان اینجا برای ما جا کمه نمیشه هم من اینجا باشم هم این دختر! قلندر میگه شما که میدونین جواب این سوالو پس چرا میپرسین؟ کامیلا میگه باشه پس ما میریم سپس به کامیل میگه پاشو بریم وسایلمونو جمع کنیم بریم دیگه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۰ سریال تازه عروس

هازار با عصبانیت مادرش آسیه را سرزنش میکنه و باهاش دعوا میکنه که چرا منو لو دادی؟ میگه من چیکارت کردم؟ مگه دشمنت بودم؟ آسیه میگه میخواستم موانع سد راهتو بردارم هازار با عصبانیت میگه من که جا و مکانم مشخص بود چرا سرباز فراری منو معرفی کردی؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۵۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵۹ سریال تازه عروس

هازار و خان و گوکان وقتی به عمارت میرن بلا و نازگل و آفت به طرفشون میرن و همدیگرو در آغوش میگیرن بلا یکدفعه میگه پس باباها کجان؟ همان موقع ۰۰۱ وارد می شود. قلندر با آسوده خانم عمه بلا از ماشین پیاده میشه که عایشه و معتبر و آسیه از دیدنش شوکه میشن و حالشون بد میشه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۵۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵۸ سریال تازه عروس

قلندر پسرهایشان هازار، خان و گوکان را صدا میزنه و وقتی میان با خوشحالی میگه خدایا شکرت چقدر خوبه که باهم دیگه دوباره جمع شدیم اگه بهم بگن تصویری از خوشبختی بکش شماهارو میکشم سپس بهشون میگه خواستم بهتون بگم که منو کامیل هم باهاتون میایم گردش…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۵۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵۷ سریال تازه عروس

عایشه از حال رفته و همگی دورشو گرفتن. قلندر گوکان را سرزنش میکنه و میگه این چه غلطی بود که کردی؟ گوکان با خنده میگه شماها هنوز منو نشناختین؟ هنوز با شوخی و دروغ های من آشنا نیستین؟ اصلا ازتون انتظار نداشتم! آنها جا میخورن و میگن چی؟ یعنی چی؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۵۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵۶ سریال تازه عروس

همگی منتظر خواستگارها هستن و وقتی وارد حیاط عمارت میشن میگن وای چقدر پولدارن! قلندر از جمیل میپرسه که عرب کجا بودن؟ جمیل میگه قطر خیلیم پولدارن آقا بهتون گفته بودم که! آنها بعد از سلام احوالپرسی مراسم خواستگاری را شروع میکنن و عرب ها تو حیاط با شمشیر میرقصن…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵۵ سریال تازه عروس

باران تو انبار مسلم در حال تخمه خوردنه که فرهاد بهش میگه سر و صدا نکن دارم کتاب میخونم! باران میگه تورو چه به کتاب پاشو برو گوسفندارو بچرون، آنها باهم کل کل و بحث میکنن سر شیرین که همون موقع شیرین با به سینی غذا به اونجا میره و میگه باز شما دارین باهم دعوا میکنین؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۵۴ سریال ترکی تازه عروس

 

قسمت ۵۴ سریال تازه عروس

قلندر و خانواده اش به عمارت برمیگردن. آنها حسابی خوشحالن که مسلم یکدفعه تیر هوایی میزنه. آنها میترسن و میگن اینجا چخبره؟ قلندر میپرسه مسلم تو اونجا چیکار میکنی؟ نگاه توروخدا چکمه های منو پوشیده! مسلم میگه مسلم نه بگین مسلم خان. قلندر جا میخوره و میگه چی میگی؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵۳ سریال تازه عروس

مسلم تو انبارش در حال آزمایش کردن است که میبینه یه چیزی کمه فرهاد بهش میگه مارو از اینجا بیار بیرون تا باهم دیگه پیدا کنیم اون یه موردشو مسلم با خنده میگه آره راست میگی سپس میگه فکر کردی دیوونه ام؟ سپس سراغ ترکمن میره و بهش میگه رمز گاوصندوقو بهم بده اما….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۵۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵۲ سریال تازه عروس

بلا با پدر و مادرش سوار اتوبوس تمل شدن و به طرف شهر راهی شدند. بلا تو مسیر به تمام خاطراتش با هازار از وقتی که بهش پیشنهاد ازدواج داده تا جدایی‌شون را مرور میکنه. از طرفی کامیل هم به تمام خاطراتش با قلندر خان فکر میکنه و لبخند تلخی میزنه کامیلیا کلافه میشه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۵۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵۱ سریال تازه عروس

تمله و ادریس با دیدن شکستن کوزه به باران تبریک میگن باران میگه چرا تبریک میگین؟ اینجا چخبره؟ تمله میگه دیگه از این به بعد میتونی بهش بگی بابا! خان و هازار با شنیدن این حرف میخندن و بهش تبریک میگن باران حالش بد میشه. آسیه و مادرش در حال حرف زدن هستن….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۵۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵۰ سریال تازه عروس

عایشه میره پیش هووهاش که قلندر ازش میپرسه چرا انقدر تو خودتی چیشده؟ عایشه میگه هیچی زنگ زدم به آفت گفت هنوز گوکان نیومده نگرانشم. عمو آسیه به قلندر میگه مگه گوکان کجاست؟ قلندر میگه سربازی بود فرستادنش جنگ واسه اون یخورده نگرانه حالش گرفته ست!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۹ سریال تازه عروس

بلا و هازار شب پنهانی میرن بیرون از خانه تا همدیگرو ببینن و بلا میگه تا کی این وضعیت ادامه داره؟ هازار میگه با بابا صحبت میکنم تا راستشو به همه بگه همان موقع حسنی نامزد هازار به اونجا میاد که بلا پنهان میشه. او با هازار خودمونی حرف میزنه و سعی میکنه نزدیکش بشه…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۸ سریال تازه عروس

تمام بزوک ها و دوران ها سوار کشتی خوابن. خان یکدفعه داد میزنه که خشکی میبینم بالاخره رسیدیم! همگی از خواب بیدار میشن و وقتی با چشمای خودشون میبینن از خوشحالی همدیگرو بغل میکنن و میرقصن. همشون خداروشکر میکنن که نجات پیدا کردن،…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۷ سریال تازه عروس

فرهاد از کنار زمین در حال رد شدنه که دیلان را میبینه در حال دویدن. ازش میپرسه تو اینجا چیکار میکنی؟ چرا پشت سرتو میبینی فرار میکنی؟ چیزی شده؟ دیلان میگه نه از دست داداشم دارم فرار میکنم فرهاد دلیلشو میپرسه که دیلان میگه وقتیو نگیر الان میاد منو گیر میندازه…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۶ سریال تازه عروس

عایشه از پشت پرده دوباره غول بیابانی را میبینه و با اشاره به قلندر خان میگه آنها با دیدن غول بیابانی با ترس به حیاط میرن. آسیه از عمارت بیرون میاد و با اسلحه تو سرش میزنه بعد از چند ثانیه رو زمین می افته که مسلم از توش بیرون میاد…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۵ سریال تازه عروس

بلا تو پارک نشسته و به خاطر چیزهایی که دکتر گفته گریه میکنه، هازار اونو دلداری میده و میگه این چیزی نیست که درمان نداشته باشه فهمیدی؟ بلا میگه من اون درمانو انجام نمیدم هازار میگه چرا جنبه بدشو میبینی شاید واقعا خوب بشی! اصلا نباید از پا دربیایم باید بجنگیم واسش بلا قبول میکنه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۴ سریال تازه عروس

کامیلیا تو آشپزخانه در حال غر زدنه و میگه من چجوری یه نفری همه ی اینارو بپزم؟ چرا هرچی پوست میکنم تموم نمیشه! بلا به اونجا میاد که کامیلا بهش میگه خوب شد که اومدی…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۳ سریال تازه عروس

قلندر و کامیل با خان و هازار در حال خوردن چای تو آلاچیق هستن که ترکمن میره پیششون و میگه داداش شورش شده کارگرها قیام کردن! قلندر فکر میکنه کارگرهای سر زمینو میگه و میخواد بره اونجا که ترکمن میگه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۲ سریال تازه عروس

قلندر و باران کامیلیارو به عمارت برمیگردانند. کامیل با دیدن کامیلیا میگه همش به این فکر میکردم که کامیلیا این کارو اصلا نمیتونه بکنه الان باورم نمیشه! جمیل میاد و به قلندر میگه آقا پدرتون گم شده اصلا تو عمارت نیست قلندر سریعا زنگ میزنه به کلانتری و گزارش گم شدن پدرشو میده…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۱ سریال تازه عروس

بلا به اتاقش میره و هازار میپرسه چیشده؟ بلا میگه بابا قلندر اصلا حالش خوب نیست نمیتونه اصلا رو تخت هیچکدوم از زن هاش بخوابه میخوام برم واسش تشک بندازم…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۰ سریال تازه عروس

فرهاد و اسد و مسلم تو گاراژ هستن و باهمدیگه شعر میخونن و آهنگ گوش میدن که شیرین به اونجا میره. فرهاد با دیدن شیرین سریع از اونجا میره. اسد میگه انگار از همدیگه جدا شدین آره؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳۹ سریال تازه عروس

زن های قلندر با باران به سر قرار با طرف قرارداد میرن. آسیه میگه بهشون بگو زودتر کارو تموم کنن قبل از اینکه آقا از خواب بیدار بشه باید برگردیم. همون موقع قلندر خان از ماشین پیاده میشه و میگه به به حالا کجا با این عجله؟ آنها شوکه میشن از دیدن قلندر و میگن اینجا چخبره….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۳۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳۸ سریال تازه عروس

حسن کور یکدفعه از پشت انبار بیرون میاد و میگه میخواین دست کی باشه؟ دست صاحب اصلیشه! عایشه میگه یعنی چی؟ الان کجان سکه ها؟ آنها بهش میگن یعنی تو برداشتی؟ حسن کور میگه من سکه میخوام چیکار؟ به چه دردم میخوره؟ اگه کل سکه و طلاهارو پام بریزین چشمام برمیگردن؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۳۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳۷ سریال تازه عروس

اونا وقتی به لب دریا میرسند همان موقع هازار از راه میرسه و میخواد بلا را ببره از اونجا که بلا به عمو حسن کور میگه سریع دعارو بخونه و بعد از خواندن دعا بلا سریعا دعارو تو دریا میندازه سپس با خوشحالی به طرف ماشین میرن تا برگردن…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳۶ سریال تازه عروس

قلندر وقتی میفهمه پشت خط ترکمنه و کامیلیا نیست شوکه میشه و این قضیه را به کامیل میگه او حسابی خوشحال میشه و خداروشکر میکنه. بلا در حال جمع کردن لباس هاست که هازار ازش میپرسه عشقم اون دعای منو ندیدی تو گردنم مینداختم؟ بلا خودشو میزنه به اون راه و میگه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۳۵ سریال ترکی تازه عروس

 

قسمت ۳۵ سریال تازه عروس

معتبر و آسیه و عایشه وقتی از خواب بیدار میشن میبینن که هوا روشن شده و تو چاله ای که کندن گیر افتادن سپس به این فکر می افتند که چجوری برن بیرون سپس اول عایشه را از چاله بیرون میندازن سپس او دو نفر دیگه را بیرون می کشد. آنها با بدبختی به عمارت برمیگردن…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳۴ سریال تازه عروس

ترکمن پیش مسلم میره و میگه منو انقدر اینجا نکار! بیا سریع به فیضل پیغام بده و عذرخواهی کن. مسلم میگه من هیچ وقت این کارو نمیکنم ترکمن میگه به من دروغ گفتی؟ خودت خرابش کردی حالا باید پیام بدی و عذرخواهی کنی مسلم میگه من اصلا همچین کاری نمیکنم!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۳۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳۳ سریال تازه عروس

باران و شیرین تو بازداشتگاه هستن که باران برای شیرین مدام آهنگ میخونه کن شیرین عصبی میشه و میگه میشه ساکت بشی؟ انگار بار اولشه که اینجاست! تو که باید عادت کرده باشی! باران میگه من به حبس ابد با تو محکوم شدم بهتر از این نمیشه همان موقع قلندر به اونجا میاد و با باران دعوا میکنه و….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۳۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳۲ سریال تازه عروس

هازار و بلا به ییلاق میرن. بلا با دیدن اونجا خوشحال میشه و میگه چقدر قشنگه اینجا سپس با هازار تو ییلاق می دوند. مسلم پیش قلندر میره و میگه من اونجارو گشتم سیگنال های خیلی عجیبی دریافت کردم قلندر میگه یعنی چی؟ مسلم میگه هرچی هست خیلی بزرگه!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۳۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳۱ سریال تازه عروس

زنهای قلندر پیشش میرن و سربسته یه چیزهایی میگن که قلندر میگه من نمیفهمم چی میگین درست حرف بزنین! آنها میگن بالاخره آقا پدرتونو ببینین به چه روزی افتاده خوب ما که از آینده خبر نداریم چیزی میخوایم که بعد از ۱۰۰سال ما یه تیکه خاک داشته باشیم که پامونو بزاریم روش….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳۰ سریال تازه عروس

ترکمن سر میز اون مرد میره که میبینه اون مردو اشتباه گرفته و به سر میزش برمیگرده ترکمن میگه چرا منو اینجا کاشته؟ اگه میخواست نیاد میتونست خبر بده!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۹ سریال تازه عروس

بلا گریه میکنه و به دکتر میگه چرا من نمیتونم بچه دار بشم؟ دکتر میگه کیست زیاد داری اول باید با دارو درمان بشی بعد بلا میگه بعدش یعنی بچه دار میشم؟ دکتر میگه درصدش خیلی بالا میره بلا باز ناراحت میشه و با نازگل به عمارت برمیگردن….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۸ سریال تازه عروس

تو عمارت زن ها در حال صبحانه خوردن هستن که آسیه و معتبر، عایشه را مسخره میکنن و میگن همین دیشب معده مون نابود شده بعد تو هنوزم داری میخوری؟ بعد از کل کل کردن آنها ترکمن مسخره شون میکنه و میخندن. معتبر میگه بس کنین باید برگردیم سر پرژوه اصلیمون ازش میپرسن پروژه اصلی چیه دیگه؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۷ سریال تازه عروس

بلا پیش مادر و پدرش میره و میگه شما هم میاین پیکنیک؟ کاملیا میگه اون مرد منحرف هم میاد؟ بلا میگه کی؟ کامیل میگه پدر قلندرخانو میگه بلا تایید میکنه که کامیلیا میگه نه ولی کامیل میگه آره بلا با ناراحتی به پدرش نگاه میکنه که او با اشاره میگه میایم. همگی حاضر شدن و به پیکنیک رفتن…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۶ سریال تازه عروس

آنها سریعا نازگل را به بیمارستان میرسونن همگی پشت در اتاق عمل منتظرن تا خبری از نازگل بشه. قلندر به خان میگه اگه بلایی سر عروسم بیاد زندگیتو به آتیش میکشم خان میگه احتیاجی به این چیزا نیست اگه بلایی سرش بیاد من خودم نابود میشم! دکتر از اتاق بیرون میاد و میگه…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۵ سریال تازه عروس

عایشه میگه خوب بریم واسش زن پیدا کنیم شاید جور شد، آسیه میگه خوب حالا ما پیدا کنیم اون نمی پسنده که! عایشه میگه خوب یه مجلس زنونه میگیریم همه را هم دعوت میکنیم خودش بیاد انتخاب کنه، معتبر میگه خوب اگه مسلم باشه که همه اونا با روبند میان که؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۴ سریال تازه عروس

ترکمن دوباره پیش برادرش میره و بهش میگه بهت غبطه میخورم داداش تو عمارت سنگ رو سنگ بند نمیشه تو اینجا با خیال راحت نشستی به اکتشافاتت میرسی! مسلم میگه به من چه ربطی داره عمارت سپس ترکمن درباره اون مردی که تو سایت باهاش آشنا شده بود از برادرش میپرسه که مسلم میگه میرم ببینم چیزی فرستاده یا نه… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۳ سریال تازه عروس

ترکمن بلا و آفت را به اتاقی جدید میبره و میگه اینجارو تمیز کنید برای تازه عروس بلا میگه چی؟ دیگه اون تازه عروسه؟ ترکمن میگه طبق قوانین آره دیگه بلا میگه ولی قلندرخان که راضی نیست! عایشه در حال نوشتن نامه برای پسرش هست که بلارو میبینه و بهش میگه من خوندن و نوشتن بلدما ولی… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۲ سریال تازه عروس

فرهاد دم پنجره آشپزخانه میره و به شیرین میگه واسه باران خان قهوه درست کردی؟ شیرین میگه آره خورد فرهاد با حرص میگه نوش جونش. شیرین میگه باران داشت داداشمو از زندان آزاد میکرد تو فکر کردی میخواسته منو بدزده؟ اونوقت تو چیکار کردی؟ آدم اجیر کردی منو بدزده!.. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۱ سریال تازه عروس

خان میره پیش هازار و ازش میپرسه ماجرا چیه هازار واسش تعریف میکنه که بلا تقصری نداره انگار نازگل و آفت رفتن پیش الماس بلارو هم با خودشان برده بودن نازگل با الماس دعواش میشه اونم میخواسته جداشون کنه که الماس از پله ها پایین میوفته میدونی که بلا از قصد نمیتونه این کارو بکنهو… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۰ سریال تازه عروس

قلندر با کمک ترکمن لباس هایش را میپوشد و به ترکمن میگه برو به فامیلم خبر بده تا بریم بیرون ترکمن میگه تازه از زیر کتک اون زن ها بیرون اومدی دوباره میخوای بری؟ قلندر میگه من تازه از دست اونا خلاص شدم میخوام برم روحم آزاد بشه همان موقع زن هایش وارد عمارت میشن و قلندر با کلافگی میگه…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۹ سریال تازه عروس

کامیل از قلندر خان تشکر میکنه و میگه شب خیلی خوبی بود قلندرخان! قلندر بهش میگه تازه داره شروع میشه کامیل میپرسه یعنی چی؟ قلندر میگه یادته اون شبمون تو کازینو نصفه نیمه موند؟ گفتم بیاد اینجا تا حسابی دلی از عزا دربیاریم بزنیمو برقصیم. رقصنده وارد میشه و با همدیگه شروع میکنن به رقصیدن…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۸ سریال تازه عروس

بعد از رفتن هازار و خان با عروس های عمارت بلافاصله افرادی به عمارت میرن که زن های قلندر با دیدنشان میگن اینجا چخبره؟ اینا کین؟ قلندر خان میاد و میگه باید یه اعتراف کنم که یه کاری کردم اونم این که ضامن یه کارگر شدم اونم نتونست وامو پرداخت کنه اینا هم اومدن وسایل خونه را بردارن جای بدهی…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۷ سریال تازه عروس

عایشه و معتبر و آسیه تو آشپزخانه نشستن و معتبر میگه خوب حالا که آقا این انتخابو به خودمون سپرده باید یجوری حلش کنیم سپس سه تا چوب میاره و میگه با شمارش من هرسه تامون چوبو میکشیم واسه هرکی کوتاه تر بود اون برنده ست، با شمارش معتبر میکشن که عایشه برنده میشه اما…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۶ سریال تازه عروس

بلا شب را تا صبح به خاطراتش با هازار از موقع خواستگاری کردنش تا حال را مرور میکنه و شب را کنار پدر و مادرش می خوابد. قلندر منتظره تا بلا برایش پارچ آب بیاره اما وقتی میبینه نیاورد میره تا ببینه چیشده که با هازار روبرو میشه هازار بهش میگه دیگه بلا نیست بابا نمیخواد که باشه قلندر میگه چی میگی تو؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۵ سریال تازه عروس

قلندر خان با کامیل پیش عمو مسلم میرن سپس قلندر به مسلم میگه نوشیدنی قوی تری داری تا آروممون کنه؟ مسلم تایید میکنه که کامیل ازش میپرسه اینو هم خودش درست میکنه؟ قلندر تایید میکنه و میگه اون همه چیزو درست میکنه! آسیه و معتبر و عایشه به کامیلا میگن بیا با این کارهایی که تو گفتی بکنیم آقارو از خودمون رنجوندیم!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۴ سریال تازه عروس

کاملیا به زن های عمارت طرز راه رفتن زنانه را یاد میده و میگه باید با ناز راه برین! عایشه و آسیه و عمه ترکمن کتاب رو سرشون گذاشتن و در تمرین راه رفتن می کنند. کاملیا میگه نه اینجوری نمیشه اینجوری که شماها راه میرین زمین زیر پاتون ناله میکنه مثل سربازها قدم بر میدارین! آخه کی از شماها خوشش بیاد!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۳ سریال تازه عروس

بلا به خاطر حرف های هازار حسابی ناراحته و گوشه ای نشسته که نازگل پیشش میره و میگه جاری چیشده؟ بلا میگه هیچی. نازگل بهش میگه نه تو واقعا حالت خوب نیست چیشده؟ با شوهرت دعوات شده؟ نکنه سرت داد کشیده! مامان اینا اینهمه سرت بلا آوردن هیچیت نشد با یه داد شوهرت اینجوری شدی؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۲ سریال تازه عروس

عایشه با شنیدن آهنگ به معتبر میگه من تا حالا کنسرت زنده نرفتم و میگه میخوام برم ببینم اما معتبر میگه نه مگه نمیبینی این همه ظرف اینجاست؟ کلی کار داریم! سپس آسیه هم همینو میگه و جلوی رفتنشو میگیرن. قلندر خان با کامیل و مسلم نشستن و دارن از برنامه لذت میبرن و دست میزنن، رقاص پیششون میره و….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۱ سریال تازه عروس

عمه به کاملیا میگه ببین چقدر عمارت ساکت و آرومه! چقدر آرامش داریم! خوبه مگه نه؟ کاملیا میگه آره قبلا سه ته زن بود که همزمان حرف میزدن الان نیستن خیلی خوبه! عمه بهش پیشنهاد میده که کمی خوش بگدرونیم؟ کاملیا میگه اینجا؟ اونوقت چجوری؟ عمه، نازگل و آفت را صدا میزنه و میگه برین حمومو آماده کنین!……. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۰ سریال تازه عروس

شب تمام مدت بلا بالاسر قلندرخان نشسته و در حال خواندن کتاب می باشد که هازار به اونجا میره و بلا را صدا میزنه سپس بهش میگه من بدون تو نمیتونم بخوابم و ازش میخواد تا از اونجا برن اما بلا بهش میگه من نمیتونم عزیزم قول دادم باید تا صبح بالاسر باباجون باشم دلم نمیاد تنهاش بزارم……. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹ سریال تازه عروس

قلندر نازگل و آفت را صدا میزنه و برهتون میگه واستون ماموریت دارم اینم اینه که غذاهای اصیل ترکیه را به بلا یاد بدین اول هم از غذاهای مورد علاقه من شروع کنین. نازگل میگه بهتره از دلمه گوسفندی شروع کنیم. آنها به آشپزخانه میرن و بلا در حال تمیز کردن روده های گوسفند…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸ سریال تازه عروس

قلندر در باغ راه میره و به هازار و خان میگه ای خدا انگاری همین دیروز بود با دستای خودم به اینا آب میدادم تا بزرگ بشن! به شما ها هم همینجوری رسیدم تا بزرگ بشین. سپس میگه من تلاشمو کردم تا شما متعلق داشته باشین به همین خاک ولی اگه میخواین بگین میخوایم از ریشه دربیایم و از اینجا بکنیم و بریم عیبی نداره……. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷ سریال تازه عروس

خان با تعجب به هازار میگه تو معلوم هست که چی میگی؟ هازار میگه کاملا حرفم مشخصه باران با کلافگی رو به قلندر خان میگه چیکار می کنی قلندر خان سر حرف خودت میمونی یا به خاطر پسرت میزنی زیر قول و قرارت…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶ سریال تازه عروس

آسیه پیش قلندر خان میره و میگه ما دیشب خیلی خوش گذروندیم اما یادمون رفت که از شیرین بپرسیم که راضی هست به این ازدواج یا نه و میخواد بره باهاش صحبت کنه که هازار میاد و میگه من خودم هم دیشب با گوش های خودم شنیدم هم امروز صبح از زبون خودش شنیدم که گفت دوسش داره آسیه خیالش راحت میشه…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵ سریال تازه عروس

در عمارت زده میشه و پدر و مادر بلا با مامور به اونجا میرن. مامور به قلندرخان میگه این خانم و آقا مدعی شدن که دخترشونو تو خانه زندانی کردین و شکنجه اش میکنین قلندرخان تعجب میکنه و میگه دختر اینا کی هست اصلا؟ کی همچین چیزیو گفته؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴ سریال تازه عروس

بلا را داخل عمارت میبرن و با بردن گیاهی نزدیک بینیش او را به هوش میارن. وقتی به هوش میاد بهشون میگه آخه این چه رفتاریه؟ شوهر منو تو خونه خودش زندانیش کردین؟ یکی از اون زن ها به نام عمه ترکمن بهش میگه ببین دخترم همه ی این کارها واسه خود هازاره تا ازش محافظت بشه!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳ سریال تازه عروس

بلا وقتی بیدار میشه سریعا پارچ و لگن را برمیداره و وارد اتاق پدر هازار میشه که میبینه داره لباس عوش میکنه و سریعا بیرون میره….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲ سریال تازه عروس

بلا وقتی پیش خانم ها میره میخواد غذا بخوره که مادر افه، آسیه بهش میگه چیکار میکنی؟ به سینی ما دست نزن برو پیش عروس ها. بلا میگه فکر کنم قاشق و چنگال یادتون رفته بیارین من میرم بیارم. بهش میگن نکنه میخوای آداب و رسوم جدید بیاری واسمون؟ مامان آسیه میگه نکنه از ما چندشت میشه؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

 قسمت ۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱ سریال تازه عروس

بلا دختری که یه رگ ترک داره یه رگ اسپانیایی و در مالدیو به دنیا اومده. او با پسری به نام هازار که ترکمن اصیل هست در رابطه است. آنها بعد از فارغ التحصیلیشون در رستوران جشنی دو نفره میگیرن. هازار بهش میگه دیگه درسمون تموم شده تو چه برنامه ای داری؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا